بهشت عدن به حسن رسیده میماند
بهار خلد به خطّ دمیده میماند
بهوشتر ز حبابی، به مجلس تو چرا
حدیث شکوة ما ناشنیده میماند!
حیا ز شرم تو خوی گشت و در بهار خطت
به شبنم به بنفشه چکیده میماند
ضعیف نالی من آنقدر سرایت کرد
که خنده بر لب او نارسیده میماند
به بزم عیش ز بیم خلاف وعدة تو
شکفتگی به حنای پریده میماند
ز دست سنگدلیهای گوشِ ناله شنو
خراش سینه به جیب دریده میماند
ز کیست نشئه دگر صحبت ترا فیّاض
که بزم ما به دماغ رسیده میماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شدت عشق و دردهایش سخن میگوید. او از تصاویری چون فریاد و گریه استفاده میکند تا نشان دهد که چگونه عشق بر او چیره شده و همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر از فراموشی و از دست دادن چیزهای مهم در زندگیاش میگوید، به طوری که تنها یاد معشوق در ذهنش باقی مانده است. او همچنین به تضاد بین غم و شادی اشاره میکند و درمییابد که آزادی و آسایش خاطرش از محبت الهی است. در نهایت، او نشان میدهد که بیشتر از هر چیزی به یاد بغداد و عشقش در آنجا است.
هوش مصنوعی: بهشت عدن با زیباییاش همیشه مثل بهار میماند، مانند گلهای خوشبو که در بهار شکوفا میشوند و عطرشان فضا را پر میکند.
هوش مصنوعی: چرا در مجلس تو، داستان درد و شکایت ما نادیده باقی میماند، در حالی که تو از حبابی، هوش و ذکاوت بیشتری داری؟
هوش مصنوعی: شرم و حیا تو باعث شده که خوی و شخصیت تو زیبا شود، و در بهار، زیبایی چهرهات مانند شبنم بر روی بنفشه جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: نجوا و شکایت ناتوان من به حدی تأثیرگذار بود که حتی لبخند بر لبان او نمیرسید.
هوش مصنوعی: در مجلس شادمانی، به خاطر ترس از نقض وعدهات، شادابیام به مانند رنگ رفتهای از حناست.
هوش مصنوعی: از دست بیرحمیهایی که وجود دارد، فقط صدای نالهی دل به گوش میرسد و زخمهایی که بر روی سینه ایجاد میکند، در داخل جیب باقی میماند.
هوش مصنوعی: از چه کسی است که حال و هوای تازهای در گفتوگو با تو وجود دارد و این مهمانی ما به اندازهای خوشایند است که مانند بوی خوشی احساس میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فلک به آبله خار دیده میماند
زمین به دامن در خون کشیده میماند
طراوت از ثمر آسمانیان رفته است
ترنج ماه به نار کفیده میماند
زمین ساکن و خورشید آتشین جولان
[...]
فلک به قامت پیر خمیده می ماند
جهان بدیهه تاراج دیده می ماند
نهال گر به نظر نیزه است خون آلود
به باغ سرو به تیر خزیده می ماند
کدام صید گشادست سینه را چو هدف
[...]
بهار عمر به صبح دمیده میماند
نفس به وحشت صید رمیده میماند
نسیم عیش اگر میوزد درین گلشن
به صیت شهپر مرغ پریده میماند
به هرچه دیده گشودیم موج خون، گل کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.