گنجور

 
فیاض لاهیجی

عشق میدانی است کانجا غیر مردی کار نیست

چشم بر کردار باشد گوش بر گفتار نیست

تا شدم عاشق ندیدم یک نفس آسودگی

آفتاب عاشقان را سایة دیوار نیست

بخت بی‌باکانه هر سر می‌خرامد بی‌نقاب

خاطرش جمع است کس را دیدة بیدار نیست

عشق او آهسته می‌گوید به آواز بلند

هر که کاری دارد او را با غم ما کار نیست

بیقراران را به پای ضعف مانند غبار

بر هوا رفتار هست و بر زمین رفتار نیست

چون سبکروحی دلیلی نیست عشق پاک را

کوه اگر عاشق شود بر خاطر کس بار نیست

در دیار عشق اگر امروز می‌جنبد سری

شور منصوری چرا در پای تخت دار نیست!

سرمة بیگانگی از دیده تا شستم به خون

هر کجا دیدم به غیر از جلوة دلدار نیست

یک قدم تا برنگردی سیر نتوانیش دید

زانکه جز نزدیکی اینجا مانع دیدار نیست

مردمان در خواب آسایش ز غفلت رفته‌اند

گر مسیحا درد نشناسد کسی بیمار نیست

از من ای فیّاض اگر منصور را دیدی بگو

عکس بر آیینه افتادست رنگ یار نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست

جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست

تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او

اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست

از پی نام بلند و از پی جاه عریض

[...]

ناصرخسرو

جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست

زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست

بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد

این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست

مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش

[...]

خواجه عبدالله انصاری

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست

کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست

از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند

پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست

قطران تبریزی

روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست

روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست

نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست

نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست

در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

ذوالجلال‌ است آن‌ که در وصف جلالش بار نیست

هرچه خواهد آن‌ کند کاری برو دشوار نیست

ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست

ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست

آن خداوندی‌ که هست او بی‌نیاز از بندگان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه