ذوالجلال است آن که در وصف جلالش بار نیست
هرچه خواهد آن کند کاری برو دشوار نیست
ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست
ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست
آن خداوندی که هست او بینیاز از بندگان
وان جهانداری که او را حاجب و جاندار نیست
بنده را کسب است و کسب بندگان مخلوق اوست
بیقضای او خلایق را یکی کردار نیست
در ره اسلام بیتوفیق او تکبیر نیست
در سپاه کفر بیخِذْلان او زُنار نیست
آب و گل را در خدایی کدخدایی کی رسد
در ربوبیت خداوند جهان را یار نیست
هیچ مخلوقی نداند سِرّ خالق در جهان
گر تو مخلوقی تو را با سِرّ یزدان کار نیست
آن که مومن را وعید جاودان گوید به رحم
او چنان داند که ایزد راحم و غفار نیست
سر ایزد را مجوی از نقطهٔ پرگار دهر
زانکه سر ایزدی در نقطه و پرگار نیست
قدرت او را همی بینی به چشم معرفت
پیش چشم تو ز شبهت پردهٔ دیوار نیست
هرچه هست اندر جهان از قدرت و اِبداع اوست
قدرت و ابداع کار گنبد دوار نیست
کوکب سیار برگردون چو مجبوران چراست
گر نشان قهر او بر کوکب سیار نیست
گر خرد داری نداری تکیه بر مهر جهان
کز جهان غدار تر هم در جهان غدار نیست
ور سخن دانی ندانی راحت از دور فلک
کز فلک مکارتر زیر فلک مکار نیست
جان ازین گیتی مدان گیتی به یک لحظت رسد
ای عجب گویی مسافت در میان بسیار نیست
آن دلی باشد سزای بارگاه مغفرت
کاندر آن دل جز سپاه معرفت را بار نیست
ابر لولو بار هست اندر هوا وقت بهار
در هوای مغفرت جز ابر رحمت بار نیست
سر مومن هست در دریای ایمان چون صدف
وان صدف چون بنگری بی لؤلؤ شهوار نیست
گر کسی لعنت کند بر مومنان از اعتقاد
درکف کفرست اگرچه در صف کفار نیست
ور به استغفار از آن لعنت بخواهد عذر خویش
خلق را در لعنت او جای استغفار نیست
مرد برخوردار گردد هم ز دین و هم ز عقل
مدبرست آن کاو ز دین و عقل برخوردار نیست
خفته را از راه گمراهی برانگیزد بهعلم
آنکه علمش جز دلیل دولت بیدار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به وصف خداوند و صفات برتر او میپردازد. خداوندی که جلال و قدرتش بینهایت است و هیچ چیز از او متصور نیست. از نظر او، تمامی موجودات و کردارها وابسته به اراده و قضای الهیاند و بدون تأیید او هیچ اتفاقی نمیافتد. همچنین تاکید میشود که خداوند بینیاز از بندگانش است و درک انسانها از ذات او محدود و ناقص است. متن به بیان مفاهیم ایمان و معرفت نیز میپردازد و میگوید که خدایی و یقین مؤمنان در دلهایشان است و هیچ بدعت و نفاق نمیتواند بر آنان غلبه کند. نهایتاً، به اهمیت علم و خرد در هدایت انسانها اشاره میشود و بر این نکته تاکید میشود که دانایی باید منجر به بیداری و هدایت انسانها شود.
هوش مصنوعی: ذات الوهیت است که در توصیف عظمتش هیچ بار و زحمتی وجود ندارد و هرچه بخواهد، میتواند به راحتی انجام دهد؛ بنابراین هیچ کاری برای او دشوار نیست.
هوش مصنوعی: خدای ملک، آغاز و پایانی ندارد و هیچکس نمیتواند او را از مقامش عزل کند. ذات او نه آفتی دارد و نه کیفیت و مقداری.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و بینیاز از بندگان است و او سلطانی است که نیازی به واسطه و موجودات دیگر ندارد.
هوش مصنوعی: بنده کاری دارد و کار بندگان از اوست. بدون خواست او، هیچیک از مخلوقین هیچکار نمیتوانند انجام دهند.
هوش مصنوعی: در راه اسلام اگر او موفق نباشد، به معنای واقعی کلمه هیچ حرکتی وجود ندارد و در برابر لشکر کفر، اگر او یاری نکند، هیچ حمایتی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: آب و گل نمیتوانند به مقام خدایی برسند؛ هیچ چیز در جهان به اندازه خداوند قادر نیست و قدرت ربوبیت او را نمیتواند داشته باشد.
هوش مصنوعی: هیچ موجودی نمیتواند راز خداوند را در دنیا بفهمد. اگر تو هم مخلوقی هستی، نباید خود را با رازهای خداوند درگیر کنی.
هوش مصنوعی: کسی که مومن را به عذاب ابدی تهدید میکند، به نوعی بر این باور است که خداوند رحمت و بخشش ندارد.
هوش مصنوعی: در جستجوی حقیقت و خداوند نباید به اندازه و وسعتهای دنیوی اکتفا کرد، زیرا خداوند فراتر از محدودیتها و اندازههای دنیوی است و نمیتوان او را در قالبهای ساده و مشخصی گنجاند.
هوش مصنوعی: قدرت او را میتوانی با چشم بصیرت ببینی؛ پیش روی تو، مانند پردهای که بر دیواری کشیده شده باشد، هیچ مانعی وجود ندارد که تو را از درک او بازدارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دنیا وجود دارد، ناشی از توانایی و خلاقیت اوست و هیچ چیز از کارگردانی و چرخش گنبد آسمان نیست.
هوش مصنوعی: ستارهای که در آسمان میچرخد، مانند کسانی که تحت فشار هستند، چرا در حال حرکت است؟ اگر نشانهی خشم او بر آن ستاره وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر ذهن روشنی داری، نیازی به تکیه بر محبتهای دنیا نیست، زیرا در این دنیا، حتی خیانتکارتر از دنیا هم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر بدانید که در دنیا چه میگذرد، راحتتر زندگی خواهید کرد، زیرا دور از آسمان، زیر آسمان هیچچیز مکارتر و فریبندهتر نیست.
هوش مصنوعی: زندگی را در این دنیا کوچک نشمار، زیرا این دنیا ممکن است در یک لحظه به پایان برسد. جالب است که فاصلهای که بین ما و آن هدف نهایی وجود دارد، به نظر نمیرسد زیاد باشد.
هوش مصنوعی: دلهایی که شایستهی دریافت رحمت الهی و مغفرت هستند، تنها دلهایی هستند که در آنها جز فهم و شناخت حقایق چیزی دیگری وجود ندارد و بار سنگینی بر دوش آن دلها نیست.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، ابرها مانند مروارید در آسمان میبارند و در هوای بخشش و رحمت، فقط بارش رحمت وجود دارد.
هوش مصنوعی: سر مومن مانند یک صدف در عمق دریای ایمان قرار دارد و اگر به این صدف نگاه کنی، بدون دُرّ و لؤلؤی شهوات نیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی به مومنان لعنت بفرستد و آنها را مورد نفرت قرار دهد، نشاندهنده کفر در دل اوست، حتی اگر در گروه کافران بهطور علنی قرار نگیرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از خداوند بخواهد که از لعنت او بیامرزد، باید بداند که عذرخواهی او از مردم در برابر آن لعنت بیفایده است و جایی برای بخشش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: انسانی که هم به دین و هم به عقل درست دسترسی دارد، به بهرهمندی و کامیابی واقعی نائل میشود. اما کسی که از هر دو این ویژگیها بیبهره است، نمیتواند به نتیجهای مطلوب برسد.
هوش مصنوعی: کسی که دارای علم و دانش است، میتواند فردی را که در خواب و غفلت است، از مسیر نادرستش بیدار کند. این علم تنها نشانهای از حاکمیت و قدرت است و بدون آن، تأثیرگذاری واقعی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست
جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست
تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او
اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست
از پی نام بلند و از پی جاه عریض
[...]
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست
بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد
این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست
مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش
[...]
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست
روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست
نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست
نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست
در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست
[...]
زین پسم با دیو مردم پیکر و پیکار نیست
گر بمانم زنده دیگر با غرورم کار نیست
یافتم در بیقراری مرکزی کز راه دین
جز نشاط عقل و جانش مرکز پرگار نیست
یافتم بازاری اندر عالم فارغ دلان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.