شد بلا چشم تو ای گلرخسار
نقطه زیر بلا خال عذار
اینکه در جان و دل آتش زدهای
دل ازین هست به جان منت دار
باده لعل لبت پیش نظر
از چه شد چشم تو در عین خمار
جلوه سرو روان تو حیات
دهد اما کشدم در رفتار
ساقیا ساغر عیشت چو پر است
نوش و نوشان به زمین برمگزار
بلبل ار شیفته گلشن گشت
دید در هر گلش اما صد خار
فانیا از چمن دهر ببر
شاخ امید که آن نارد بار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به زیبایی و مکرر عشق، درد و عاشقانه بودن اشاره میکند. او به چشمان زیبا و تأثیرگذار معشوقهاش اشاره دارد که در قلبش آتش زده و زندگیاش را دچار التهاب کرده است. بادهای که از لبان معشوقهاش میچکد، او را به عیش و شادمانی فرا میخواند. اما با وجود زیبایی و جذابیت، شاعر از نشانههای ناراحتی و درد ناشی از عشق نیز صحبت میکند. او به وجود خارهای دردناک در کنار گلهای زیبا اشاره کرده و خواستار ترک دنیای فانی و جستجوی امید است. این قطعه بیانگر تضاد میان زیبایی و رنج عشق است و حسی عمیق را در بر دارد.
هوش مصنوعی: ای گل رخسار، نگاه زیبای تو همچون مصیبت است و نشانی از شگفتی و خال زیبایت بر چهرهات مانند نقطهای در زیر سایه بلاست.
هوش مصنوعی: تو در دل و جانم آتش انداختهای و دلیل این عشق و شوق این است که به جانم امیدوار باش.
هوش مصنوعی: شراب سرخ لبانت چرا باعث شد چشمانت در حال مستی چنین نگاهی کند؟
هوش مصنوعی: زیبایی و حضور تو زندگی میبخشد، اما من در رفتار و شیوهات به زحمت میافتم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، وقتی جام شادیات پر است، نوشیدنی را روی زمین نریز و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: بلبل که به گلستان عشق ورزید، در هر گل آن هزاران خار را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: از باغ زندگی، شاخههای امید را بچین، زیرا آن گل خوشبو مدت زیادی نمیپاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خور به شادی روزگار نوبهار
می گسار اندر تکوک شاهوار
رأی مجلس کرد رای شهریار
پادشاه تاج بخش تاجدار
سیف دولت شاه محمود آنکه شد
مجلس او آسمان افتخار
ای خداوند خداوندان دهر
[...]
زینهار ای یار ِگلرخ زینهار
بیگنه بر من مکن تیزی چو خار
لالهٔ خود رویم از فرقت مکن
حجرهٔ من ز اشک خون چون لالهزار
چون شکوفه گرد بدعهدی مگرد
[...]
ای ز دولت دست جاهت را سوار
هیچ میدان چون تو نادیده سوار
عدل تو بفزود زینت ملک را
زینت ساعد بیفزاید سوار
حزم تو چون خاک و عزم تو چو باد
[...]
خواجه شغل بنده را تیمار دار
تا کمر پیشت ببندم بنده وار
وقت من خوش دار و برگم ده که من
خوشترین وقتی تو را آیم به کار
تا بود نام محمد بر سرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.