گدای کوی خرابات تاجدارانند
خرابات جام می عشق هوشیارانند
قرارگاه دل آن طره را چسان سازم
در آن سلاسل مشکین چو بیقرارانند
به گلشن رخش از بلبلی چو من چه حساب
که بیحساب تر از من دو صد هزارانند
به حسن لاله رخان شباب بین ای چشم
که پنجروزه چو گلهای نو بهارانند
به دیر مغبچه مست من چو جلوه کند
ز خیل جان به ته پاش خاکسارانند
سمند ناز چو رانی نظاره کن هر سو
که جانفشان به سر راه دلفگارانند
برون نیایم از آنجا چو فانی از مستی
معاشران گرم از مجلس فنا رانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف حال و ویژگیهای عاشقان و جویندگان عشق میپردازد. شاعر بهContrast میان گدایان و تاجداران اشاره میکند و عشق را به عنوان جام مستی و هوشیاری معرفی میکند. او از احساساتش در مواجهه با زیباییهای دلبر سخن میگوید و درک میکند که در دنیای عشق، تعداد عاشقان بسیار زیاد است. همچنین، زیبایی و جوانی را به گلهای بهاری تشبیه میکند و از دلبستگیاش به می و مستی و عدم تمایل به خروج از این حال یاد میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که معاشران و افراد مادی دنیا، او و دیگر عاشقان را از مجلس فنا دور میکنند.
هوش مصنوعی: در کوی خرابات، افراد بینیاز و ثروتمند حضور دارند و در این مکان، شراب عشق کسانی را که عاقل و آگاه هستند، به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم در آن زنجیرهای مشکی که دل را به تپش درمیآورند، جایی برای این موهای زیبا پیدا کنم وقتی که همه در اضطراب و بیقراری هستند؟
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشانی چهرهات، من که شبیه بلبل عاشق هستم، چه ارزشی دارم؟ چون هزاران نفر دیگر هستند که عشق و شیفتگیشان از من بیشتر است.
هوش مصنوعی: به زیبایی صورتها و جوانی افراد نگاه کن، ای چشمی که در این پنج روز زندگی مانند گلهای تازه بهاری هستید.
هوش مصنوعی: زمانی که معشوقهی مست من در میخانه ظاهر میشود، از آنجا که زیبایی او در دلها جا میکند، خاکساران و بینوایان به او توجه میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی که اسب زیبا و خوشتراشت را برانید، به اطراف نگاه کنید؛ زیرا در هر سو افرادی که دلشان با عشق پر است، به سمت شما و در مسیر شما آمدهاند.
هوش مصنوعی: من از آن مکان خارج نمیشوم، درست مانند کسی که از حال و هوای مستی و شوق جمع دوستان متوجه نیست و آن را ترک نمیکند حتی اگر دیگران او را به ترک آن محیط دعوت کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قلندران تهی سر کلاه دارانند
به ترک یار بگفتند و بربارانند
نظر به صورت ایشان ز روی معنی کن
که پشت لشکر معنی چنین سوارانند
تو در پلاس سیهشان نظر مکن به خطا
[...]
غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند
خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زیرِ زلفِ دوتا چون گذر کُنی بِنْگر
[...]
به باغ لاله و گل رونق بهارانند
ولی برآمده سرخ از تو شرمسارانند
نظر به حال شقایق کن ای سحاب کرم
که از نوایر شوق تو داغدارانند
شب از چه گشت سیه جامه چرخ نیلی پوش
[...]
سپند خال لبت آتشین عذارانند
به خون تپیده لعل تو تاجدارانند
اگر چه سبعه سیاره گردشی دارند
نظر به شعله خوی تو نی سوارانند
نوشته است به روی بتان به خط غبار
[...]
دو چشم مست تو فرهنگ هوشیارانند
دو بند زلف تو زنجیر رستگارانند
مپوش چهره که از شرم روی و جلوه ی حسن
بهر طرف که خرامی نقاب دارانند
گدای گوشه نشینم چه لاف مهر زنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.