گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

از رخت عکس مگر در می گلفام افتاد

یا گل از گوشه دستار تو در جام افتاد

چون گل خشک بود بسته به گلدسته تر

شکل داغ تو که بر جسم گل‌اندام افتاد

گر نه آن مغبچه از دیر برون آمد مست

چیست این آفت و یغما که در اسلام افتاد

فرق‌ها هست به رسوایی عشق ای زاهد

کز تو نام نکو افتاد و ز ما نام افتاد

سر فتنه است در ایام تو خوبان را لیک

چشم فتان تو سرفتنه ایام افتاد

پرده‌دار است شب و پرده‌دری شیوهٔ روز

زین سبب عیش نهانی طرف شام افتاد

دل فانی ز گل روی تو شد بسته به زلف

مرغی از گلشن قدس آمد و در دام افتاد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سلمان ساوجی

در ازل، عکس می لعل تو در جام، افتاد

عاشق سوخته دل، در طمع خام افتاد

جام نمام ز نقل لب تو، نقلی کرد

راز سر بسته خم، در دهن خام افتاد

خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید

[...]

حافظ

عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد

عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد

حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد

این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد

این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود

[...]

صوفی محمد هروی

دوش در خانه مرا نان جوین شام افتاد

چه کنم هیچ جز از صبر که ناکام افتاد

صحن کاچی به دو صد درد دل آمد به شکم

رنجه گردد چو کسی در طمع خام افتاد

راز سر بسته سنبوسه نگفتم با کس

[...]

نظام قاری

در ازل عکس می لعل تو در جام افتاد

عاشق سوخته دل در طمع خام افتاد

در ازل پرتو کرباس براندام افتاد

هر کجا برهنه در طمع خام افتاد

تانگردید بسر نیک نیامد دستار

[...]

جامی

پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد

باده شد آتش ازان پرتو و در جام افتاد

آستین کرمت دید ز ساعد پر سیم

عاشق خام طمع در طمع خام افتاد

طبل خوبی چه زند پیش تو خورشید آخر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه