گنجور

 
جامی

پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد

باده شد آتش ازان پرتو و در جام افتاد

آستین کرمت دید ز ساعد پر سیم

عاشق خام طمع در طمع خام افتاد

طبل خوبی چه زند پیش تو خورشید آخر

طشت رسوایی او خواهد ازین بام افتاد

نیست آیین لب لعل تو جز کام دهی

همه ناکامی من زین دل خودکام افتاد

دلق صد پاره و سجاده صد رنگ به دوش

چون دل خاص و تنش بر صفت عام افتاد

نام جامی که بلند از تو شد ای باده فروش

چه خطا رفت که از دفتر انعام افتاد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سلمان ساوجی

در ازل، عکس می لعل تو در جام، افتاد

عاشق سوخته دل، در طمع خام افتاد

جام نمام ز نقل لب تو، نقلی کرد

راز سر بسته خم، در دهن خام افتاد

خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید

[...]

حافظ

عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد

عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد

حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد

این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد

این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود

[...]

صوفی محمد هروی

دوش در خانه مرا نان جوین شام افتاد

چه کنم هیچ جز از صبر که ناکام افتاد

صحن کاچی به دو صد درد دل آمد به شکم

رنجه گردد چو کسی در طمع خام افتاد

راز سر بسته سنبوسه نگفتم با کس

[...]

نظام قاری

در ازل عکس می لعل تو در جام افتاد

عاشق سوخته دل در طمع خام افتاد

در ازل پرتو کرباس براندام افتاد

هر کجا برهنه در طمع خام افتاد

تانگردید بسر نیک نیامد دستار

[...]

امیرعلیشیر نوایی

از رخت عکس مگر در می گلفام افتاد

یا گل از گوشه دستار تو در جام افتاد

چون گل خشک بود بسته به گلدسته تر

شکل داغ تو که بر جسم گل‌اندام افتاد

گر نه آن مغبچه از دیر برون آمد مست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرعلیشیر نوایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه