گنجور

 
 
 
قوامی رازی

ای بزرگی که در آفاق تو را دیگر نیست

وز همه عالم چون گوهر تو گوهر نیست

بی جوار در تو مرد درم را زر نیست

بی وجود کف تو مرغ کرم را پر نیست

گر فلک خوانمت از جاه روا باشد از آنک

[...]

سعدی

کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست

یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست

نه حلالست که دیدار تو بیند هر کس

که حرامست بر آن کش نظری طاهر نیست

همه کس را مگر این ذوق نباشد که مرا

[...]

خواجوی کرمانی

هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست

گرچه بر منظرش ادراک نظر قادر نیست

ایکه از ذکر به مذکور نمی‌پردازی

حاصل از ذکر زبان چیست چو دل ذاکر نیست

نسبت ما مکن ای زاهد نادان به فجور

[...]

کمال خجندی

هر که را نقش خط و خال تو در خاطر نیست

گر دم از مشک زند خاطر او عاطر نیست

صورتت مظهر من است ولی این معنی

همچو حسن دگران بر همه کی ظاهر نیست

ساکن کوی تو از دور رخت بیند و بس

[...]

حافظ

مردم دیدهٔ ما جز به رُخَت ناظر نیست

دل سرگشتهٔ ما غیرِ تو را ذاکر نیست

اشکم احرامِ طوافِ حَرَمَت می‌بندد

گر چه از خونِ دلِ ریش دمی طاهر نیست

بستهٔ دام و قفس باد چو مرغ وحشی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه