هر که را نقش خط و خال تو در خاطر نیست
گر دم از مشک زند خاطر او عاطر نیست
صورتت مظهر من است ولی این معنی
همچو حسن دگران بر همه کی ظاهر نیست
ساکن کوی تو از دور رخت بیند و بس
باغبانیست که بر برگ گلی قادر نیست
دل شدم ریش مگر حق نمک نشناسد
زآن لب همچو شکر گر به شکر شاکر نیست
هست دلدار به ما حاضر و ناظر همه جا
لیکن از تفرقه بکدم دل ما حاضر نیست
ذکر رندی که در دیر زند باد بخیر
گر به هر جا که قند غیر تو را ذاکر نیست
کرد با وصل قدت هشت خود صرف کمال
هم کان به تو معروف بود قاصر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق عشق و محبت اشاره دارد. شاعر بیان میکند که اگر کسی نقش محبوبش را در خاطر ندارد، حتی عطر مشک هم نمیتواند او را به یاد معشوق بیاندازد. زیبایی محبوب تنها به ظواهر محدود نیست و درک عمیقتری نیاز دارد. شاعر به تشبیه باغبانی میپردازد که تنها میتواند زیبایی گل را از دور ببیند و نمیتواند آن را لمس کند. او نسبت به دل خود که به یاد محبوبش پریشان است، گلهمند است و ابراز میکند که اگرچه محبوب همیشه در دسترس است، دل او به خاطر تفرقهها نمیتواند آرامش یابد. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که عشق واقعی فراتر از کلمات و ظواهر است و نیاز به درک عمیقتری دارد.
هوش مصنوعی: هر کس که تصویر خط و خال تو در ذهنش نیست، حتی اگر از عطر مشک صحبت کند، خاطرهاش عطرآگین نخواهد بود.
هوش مصنوعی: چهرهات نمایانگر وجود من است، اما این مفهوم مانند زیبایی دیگران برای همه آشکار نیست.
هوش مصنوعی: کسی که در کوی تو نشسته است تنها از دور زیبایی تو را میبیند، مانند باغبانی که بر روی برگهای یک گل دستش به کار نمیافتد و نمیتواند آن را لمس کند.
هوش مصنوعی: دل من بیزاری میکند، اما آیا کسی که لطف و محبت را نمیداند، از طعم شیرینی آن لب خجسته آگاه خواهد شد؟ اگر به شکرگزاری قدردان این نعمتها نباشد، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: دلبر ما همیشه در کنار و در حال نظارت بر ماست، اما از آنجا که ما بین یکدیگر پراکنده شدهایم، دل ما قادر به حضور و ارتباط با او نیست.
هوش مصنوعی: اگر رندی در میخانه نام تو را بگوید و برای دیگران از کسی غیر تو یاد نکند، نشانه خوبی است.
هوش مصنوعی: با نزدیک شدن به زیبایی تو، کمالات و فضایل خود را به نمایش گذاشتهای، همانطور که برای تو که همواره شناختهشدهای، هیچگونه کمبودی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بزرگی که در آفاق تو را دیگر نیست
وز همه عالم چون گوهر تو گوهر نیست
بی جوار در تو مرد درم را زر نیست
بی وجود کف تو مرغ کرم را پر نیست
گر فلک خوانمت از جاه روا باشد از آنک
[...]
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست
نه حلالست که دیدار تو بیند هر کس
که حرامست بر آن کش نظری طاهر نیست
همه کس را مگر این ذوق نباشد که مرا
[...]
مخور ای ابن یمین غم چو وفاقت برسد
بحضور عم و خال و پدر و مادر نیست
هر وفاتی که بسلطانیه واقع گردد
تو یقین دان که بفریومد از آن خوشتر نیست
هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست
گرچه بر منظرش ادراک نظر قادر نیست
ایکه از ذکر به مذکور نمیپردازی
حاصل از ذکر زبان چیست چو دل ذاکر نیست
نسبت ما مکن ای زاهد نادان به فجور
[...]
مردم دیدهٔ ما جز به رُخَت ناظر نیست
دل سرگشتهٔ ما غیرِ تو را ذاکر نیست
اشکم احرامِ طوافِ حَرَمَت میبندد
گر چه از خونِ دلِ ریش دمی طاهر نیست
بستهٔ دام و قفس باد چو مرغ وحشی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.