گنجور

 
بلند اقبال

من پی دلبر واو را بر دل منزل بود

دل بیهوش مرا بین چه عجب غافل بود

تحفه ای از دل وجان در برجانان بردم

لیک مقبول نیفتاد که ناقابل بود

«شربتی از لب لعلش نچشیدیم آخر»

کوشش ما ودل ما همه بیحاصل بود

آخر اندر خم زلف توبه زنجیر افتاد

دل که دیوانه شد از عشق رخت عاقل بود

بی گنه طره طرار تواندر بند است

ترک مستت دل مسکین مرا قاتل بود

دل به دل دارد اگر راه چرا پس دل من

مایل مهر ودل تو به جفا مایل بود

زاهد شهر که می داد ز می توبه به ما

کار او بود ریا وعلمش باطل بود

دوش دیدیم به میخانه به پای خم می

مست افتاده چه لایشعر ولایعقل بود

می شدم شهره عالم به بلنداقبالی

التفات تو به حال دلم ار شامل بود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود

دیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بود

راست چون سوسن و گل از اثرِ صحبتِ پاک

بر زبان بود مرا آن‌چه تو را در دل بود

دل چو از پیرِ خِرَد نَقلِ مَعانی می‌کرد

[...]

صائب تبریزی

دانه خال تو روزی که مرا در دل بود

حاصل روی زمین از من بی حاصل بود

مست نازی که تسلی به خبر بودم ازو

در میان من و او بیخبری حایل بود

نیست امروز غم روی زمین بر دل من

[...]

نشاط اصفهانی

هر چه جز ذکر تو افسانهٔ لاطایل بود

هر چه جز یاد تو اندیشهٔ بی‌حاصل بود

بهوس بیهده دادیم دل از دست و دریغ

کانچه جستیم و ندیدیم ز کس با دل بود

از طلب حاصلم این شد که کنون دانستم

[...]

سحاب اصفهانی

تا زحال دل من دلبر من غافل بود

آنچه کام من و دل بود از او حاصل بود

رست جان از تن و صد شکر که زایل گردید

آنچه یک چند میان من و او حایل بود

تا نه جان بود فدای تو از این بودم شرم

[...]

رضاقلی خان هدایت

بی هوس بیهده دادیم دل از دست دریغ

کانچه جستیم و ندیدیم ز کس با دل بود

از طلب حاصلم این شد که کنون دانستم

کانچه را می‌طلبم بی طلبی حاصل بود

نکنم گوش به افسانهٔ ناصح که خود او

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه