گنجور

 
بیدل دهلوی

نگردد همت موجم قفس‌فرسودِ گوهرها

به رنگ دود در توفانِ آتش می‌زنم پرها

زبان خامهٔ من زخمهٔ سازِ که شد یارب

که خط پرواز دارد چونا صدا از تار مسطرها

خطی در جلوه می‌آید ز لعل می‌پرست او

سزد گر آشنای سرمه‌ گردد چشم ساغرها

به رنگ غنچهٔ خون‌بستهٔ دلهای مشتاقان

ز سودای خطش بر دود دل پیچیده دفترها

تماشا مایل رقص سپند کیست حیرانم

نگاه سرمه‌آلود است دود چشم مجمرها

اگر طالع به‌کام توست منشین ایمن از مکرش

ز گردون زهر در زیر نگین دارند اخترها

طمع‌ از سعی بیحاصل‌ عرق‌ریزست زین‌ غافل

که خاک عالمی‌ گل می‌کند از آب‌ گوهرها

اگر مهر قناعت بازگیرد پرتو احسان

چو شبنم آبروی مایه برمی‌دارد از درها

به ترک آرزوها کوش اگر آسودگی خواهی

شکست‌ رنگ این تب نیست بی‌ایجاد بسترها

به فکر غارت دل آسمان بیهوده می‌گردد

بر این ویرانه می‌بیزد نفس هم‌ گرد لشکرها

توان از گردش چشم حباب این نکته فهمیدن

که غفلت‌پرده سرهای بی‌مغزند افسرها

چو شبنم‌ کشتی ما مانده در گرداب رنگ‌ گل

نسیمی نیست تا زین ورطه برداریم لنگرها

ز موج انفعال محرمان آواز می‌آید

که اینجا از نم یک جبهه می‌ریزند کوثرها

مجو بیدل علاج سرنوشت از گریهٔ حسرت

به موج باده دشوار است شستن خط ساغرها

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

همی‌ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها

همی‌سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها

ز قرقویی به صحراها، فروافکنده بالش‌ها

ز بوقلمون به وادی‌ها، فروگسترده بسترها

زده یاقوت رمانی به صحراها به خرمن‌ها

[...]

حمیدالدین بلخی

هوا اکنون نهد بر گلبن از زنگار افسرها

صبا اکنون کشد در باغ از شنگرف چادرها

سحاب اکنون بیالاید کف گلبن بحناها

نسیم اکنون بیاراید رخ بستان بزیورها

بسان دیده وامق بگرید ابر برگلها

[...]

طغرای مشهدی

ز گلها، سروها را دورمنشان ای چمن پرور

که دایم شیشه ها را جا بود نزدیک ساغرها

ز مروارید شبنم، تاکهای سبز پیراهن

کنند آرایش دخترچه های خود چو مادرها

چو آن سرو سهی قامت به سیر کوچه باغ آید

[...]

سیدای نسفی

ز برق تیغ ابرویت فتاد آتش به کشورها

مه نو گشت میل آتشین در چشم اخترها

گرفتار تن خاکیست روح از پستی همت

به دام افتاده است این مرغ از کوتاهی پرها

ندارد مادر از تأدیب فرزند خود آسایش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
جویای تبریزی

زهی از بادهٔ شوق تو ساغر کاسهٔ سرها

نهان در هر دل از شور تمنای تو محشرها

به باغ از جلوهٔ رنگین فروزی آتش رشکی

که دود از گل گل طاووس برخیزد چو مجمرها

به بحر خون، تپیدن‌های دل‌ها کی عبث باشد؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه