گنجور

 
بیدل دهلوی

سجود خاک راحت‌گرهوا جوشاند ازسرها

تپیدن محمل دریاکشد بر دوش‌گوهرها

شب هجرت به آن توفان غبارانگیخت آه من

که میدان پریدن‌ تنگ شد بر چشم اخترها

شهید انتظار جلوهٔ تیغ که‌ام یارب

که چون شمعم زیک‌گردن بلندی می‌کندسرها

در آن‌گلشن‌که نخل او علم‌گردد به رعنایی

رسایی ری‌-‌پزد بر سر سرو و صنوبرها

زلعلش هرکجا حرفی به تحریرآشناگد

تبسم‌می‌کشد چون صبح بال ازخط مسطرها

ندارد نامهٔ من درخور پرواز مضمونی

مگر رنگی ببندم بر پر و بال کبوترها

مخواه ازاهل معنی جزخموشی‌کاندر

حباب‌آسا نریزن آبروی‌.خویش گوهرها

ز برگ خوف اگر بر خویش لرزد بید جا دارد

که باشد مفلسان را موی براندام نشترها

سمندر طینتم‌، ننگ فسردن برنمی‌دارم

پروبال من آتش بود پیش ازرستن پرها

ز خاکستر سراغ شعلهٔ من چند پرسیدن

تب بیتابی شوقم نمی‌سازم به بسترها

هجوم غجز سامان غرورم کم نمی‌سازد

چوتیغ موج دارم در شکست خویش جوهرها

به‌رنگی سوخت عشقم درهوای آتشین خویی

که از خجلت به‌خاکستر عرق‌کردند اخگرها

میی‌کو تا هوس اینجا دماغی تازه گرداند

چوگوهر یک قلم لبریز دلتنگی‌ست ساغرها

ز ابنای زمان بیهوده دردسر مکش بیدل

اگر باری نداری التفاتت چیست با خرها

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منوچهری

همی‌ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها

همی‌سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها

ز قرقویی به صحراها، فروافکنده بالش‌ها

ز بوقلمون به وادی‌ها، فروگسترده بسترها

زده یاقوت رمانی به صحراها به خرمن‌ها

[...]

حمیدالدین بلخی

هوا اکنون نهد بر گلبن از زنگار افسرها

صبا اکنون کشد در باغ از شنگرف چادرها

سحاب اکنون بیالاید کف گلبن بحناها

نسیم اکنون بیاراید رخ بستان بزیورها

بسان دیده وامق بگرید ابر برگلها

[...]

طغرای مشهدی

ز گلها، سروها را دورمنشان ای چمن پرور

که دایم شیشه ها را جا بود نزدیک ساغرها

ز مروارید شبنم، تاکهای سبز پیراهن

کنند آرایش دخترچه های خود چو مادرها

چو آن سرو سهی قامت به سیر کوچه باغ آید

[...]

سیدای نسفی

ز برق تیغ ابرویت فتاد آتش به کشورها

مه نو گشت میل آتشین در چشم اخترها

گرفتار تن خاکیست روح از پستی همت

به دام افتاده است این مرغ از کوتاهی پرها

ندارد مادر از تأدیب فرزند خود آسایش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
جویای تبریزی

زهی از بادهٔ شوق تو ساغر کاسهٔ سرها

نهان در هر دل از شور تمنای تو محشرها

به باغ از جلوهٔ رنگین فروزی آتش رشکی

که دود از گل گل طاووس برخیزد چو مجمرها

به بحر خون، تپیدن‌های دل‌ها کی عبث باشد؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه