اگر زین رنگ، تمکین میزند موج از سراپایش
خرام خویش هم مشکل تواند برد از جایش
به غارت رفتهٔ گرد خرام او دلی دارم
که چون گیسوی محبوبان پریشانیست اجزایش
زبان در سرمه میغلتد اسیران نگاهش را
صدا را هم رهایی نیست از مژگان گیرایش
نگاه از چشم حیرانم چو دود از داغ میجوشد
قیامت ریخت بر آیینهام برق تماشایش
نخواهد دود خود را شعله داغ خجلت پستی
نیفتد سایه بر خاک از غرور نخل بالایش
وفا در هر صفت بیرنگ تأثیری نمیباشد
هنوز از خاک مشتاقان حنایی میشود پایش
وداع هستی عاشق ندارد آن قدر کوشش
همان برگشتن از یاد تو خالی میکند جایش
نگردد زایل از اشک ندامت نقش پیشانی
خطوط موج شستن مشکل است از آب دریایش
ندارد طاقت یک جنبش مژگان دل عاشق
ز بس چون اشک لبریز چکیدنهاست مینایش
به این هستی فنا را دستگاه رفع خجلت کن
به کام خس مگر از شعله بالد ناکسیهایش
به این بیمطلبی احرام خواهش بستهام بیدل
که آگه نیست سایل هم ز افسون تقاضایش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوقهاش میپردازد و احساسات عمیق خود را دربارهی عشق و دلبستگی بیان میکند. او اشاره میکند که زیبایی معشوقهاش تا چه حد میتواند تأثیرگذار باشد و حتی نگاهی به او میتواند دل عاشق را به درد آورد. همچنین، نمادهایی همچون گیسوان پریشان و مژگان او نشاندهندهی قدرت وسوسه و مجذوبکننده بودنش است. شاعر به تأثیرات و عواقب عشق و وابستگیهای روحی پرداخته و به نوعی اشاره به ناامیدی و ندامت از عشق نیز در اشعارش دیده میشود. عشق در نظر او به نوعی عذابی است که نمیتوان از آن رها شد و همیشه با خود حمل میشود. در نهایت، شاعر از سختیهای وجودی و ناتوانی در فراموش کردن معشوق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر این زیبایی از جوی آبی به خود میبالد، از خود به قدری جذابیت نشان میدهد که حتی حرکت آن نیز دشوار خواهد بود و نمیتواند از جایش حرکت کند.
هوش مصنوعی: دلی دارم که در اثر زیبایی و حالت دلربای محبوبان، پریشانی و آشفتگیاش مثل گیسوی آنهاست؛ دلی که تحت تأثیر جذابیت او قرار گرفته و مانند غارت شدهای است که از زیبایی گرد خرام او متاثر شده است.
هوش مصنوعی: چشم او مانند سرمه است و زبان به خاطر زیبایی او در آن آرام میگیرد. اسیران زیباییاش حتی نمیتوانند صدای خود را رها کنند و مژگان او آنان را به خود کشیده است.
هوش مصنوعی: نگاه حیران و غمگین من شبیه دود است که از آتش زخم برمیخیزد. دیدن او به مانند وقوع قیامت بر چهرهٔ من تأثیری عمیق و شگفتانگیز دارد.
هوش مصنوعی: هیچگاه شعله آتش خجالت به زیر سایه نخواهد افتاد، و نخل با افتخار، سایهاش بر زمین نخواهد پوشانید.
هوش مصنوعی: وفا در هیچ ویژگی خاصی تأثیری ندارد و هنوز هم عشق و علاقهی عاشقان به وجود میآید.
هوش مصنوعی: وداع با هستی برای عاشق هیچ معنایی ندارد؛ آنقدر در تلاش است که فقط یاد تو را از شخصیتش خالی کند.
هوش مصنوعی: نمیتوان اثر اشک و پشیمانی را از روی پیشانی پاک کرد، زیرا شستن ردّ مشکلات از آب دریا کار آسانی نیست.
هوش مصنوعی: دل عاشق از شدت احساساتش دیگر نمیتواند حتی یک حرکت کوچک از مژگانش را تحمل کند، چرا که همچون اشکی که به حد overflowing رسیده و در حال چکیدن است، از عمق وجودش میریزد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، برای فراموش کردن نقصها و کمبودهایمان، باید به دنبال چارهای باشیم که ما را از شر خجالت و سرشکستگی رها کند. اما باید مراقب باشیم زیرا این تلاش ممکن است ما را به آتش ناامیدی و ضعفهای درونیمان بکشاند.
هوش مصنوعی: من به این بیمحتوایی و بیفایدهای خود ابراز نیاز کردهام و نمیدانم که درخواستکننده هم تحت تأثیر جاذبه خواستههایش قرار دارد و ناآگاه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۶
وفا در هر صفت بیرنگ تأثیری نمیباشد
هنوز از خاک مشتاقان حنایی میشود پایش
به خون باید نوشتن طغرل این یک مصرع بیدل
هنوز از خاک مشتاقان حنایی میشود پایش
ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش
همه مهرست و دلداری همه عیش است و آسایش
هر آنچ از فقر کار آید به باغ جان به بار آید
به ما از شهریار آید و باقی جمله آرایش
همه دیدست در راهش همه صدرست درگاهش
[...]
دگر باره اگر بینم جمال عالم آرایش
چو دامن بر نمی دارم سر شکرانه از پایش
زبخت رفته خوش خندم ز عمر رفته خرسندم
اگر در سال ها باشد به من یک لحظه پروایش
ز خاکم سرو و گل آخر به جای خار و خس رستی
[...]
به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش
نماند زنده غیر از نخل بند نخل بالایش
عجب عیبی است غافل بودن از آغاز رقص او
به تخصیص از نخستین جنبش شمشاد بالایش
بمیرم پیش تمکین قد نازک خرام او
[...]
چون آمد جان به لب، زانگونه شد محو تماشایش
که تا صبح قیامت، بر لب از حیرت، بود جایش
فلک ما بی غمان را ره دهد در جلوه گاه او
رود پرهیز گویان پیش پیش قد رعنایش
به چشم مردمان از ضعف تن بنمایم و شادم
[...]
ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش
اجل گر دست ما گیرد سر افشانیم در پایش
مرا دوزخ سزاوارست اما دیده راحت
که من با عشق او خو دارم و او با تماشایش
به نوعی بگذرد آن تند خو گرم عتاب از من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.