چو ابر و بحر ز لاف سخا پشیمان باش
کرم کن و عرق انفعال احسان باش
بساط این چمن آیینهداری ادب است
چو شبنم آب شو اما به چشم حیران باش
حضور آبلهٔ پا اگر به دست افتد
قدم بر افسر شاهی گذار و سلطان باش
زخون خود چو حنا رنگ تحفه پردازد
گل وسیلهٔ پابوس خوش خرامان باش
چه لازم است کشی رنج انتظاریها
جگر چو صبح به چاکی ده و گلستان باش
ز مشرب خط و خال بتان مشو غافل
به حسن معنی کفر آبروی ایمان باش
هوا پرستی جمعیت از فسرده دلی است
چو گرد بر سر این خاکدان پریشان باش
کجاست وسعت دیگر سواد امکان را
چو شعله در جگر سنگ داغ جولان باش
ز فکر عقدهٔ دل چون گهر مشو غافل
دمی که ناخن موجت نماند دندان باش
دلیل مطلب عشاق بودن آسان نیست
به نامهای که ندارد سواد عنوان باش
به ساز حادثه هم نغمه بودن آرام است
اگر زمانه قیامت کند تو توفان باش
به جز فنا نمک ساز زندگانی نیست
تمام شیفتهٔ اینی و اندکی آن باش
در این چمن همه عاجز نگاه دیداریم
تو نیز یک دونگه در قطار مژگان باش
چه ننگ دلق و چه فخر کلاه غفلت توست
به هر لباس که باشی ز خویش عریان باش
دلیل وحدت از افسون کثرتی بیدل
همین قدر که به جسم آشنا شدی جان باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به چند نکته مهم اشاره میکند. نخستین نکته این است که انسان باید از بزرگنمایی و خودستایی پرهیز کند و در عوض به دستگیری و سخاوت توجه کند. همچنین به زیبایی و ادب در تعاملات اجتماعی اشاراتی دارد و تأکید میکند که باید در زندگی مانند شبنم نرم و لطیف باشیم.
شاعر به اهمیت عشق و احساس در زندگی اشاره میکند و میگوید که لازم نیست در انتظار غیرضروری بمانیم بلکه باید به زیباییهای زندگی بپردازیم. همچنین، او مخاطب را به درک معنای زندگی فرامیخواند و میگوید که در میان اختلافات و معضلات، باید به هنجارهای انسانی پایبند بود.
در نهایت، شاعر تأکید میکند که شناخت و آگاهی از وجود انسان میتواند به او کمک کند تا از زندگیاش بهره بیشتری ببرد و در عین حال به سادگی و تواضع در زندگی بها دهد. این شعر به نوعی تلاشی برای تعلیم فضائل انسانی و تفکر عمیق درباره وجود و زندگی است.
هوش مصنوعی: مانند ابر و دریا، از گفتن فضیلت بخشندگی پشیمان باش و در عمل، نوعدوستی و فداکاری را نشان بده.
هوش مصنوعی: در این چمن، فضایی پر از ادب و زیبایی وجود دارد. مانند شبنمی که بر روی گلها نشسته، باید به آرامی و با شگفتی به این زیبایی نگاه کنی.
هوش مصنوعی: اگر به کسی آبله در پا بزند، نشان از آن است که او میتواند به مرتبهی بالایی برسد و به مقام سلطنت دست یابد. پس حتی در شرایط سخت و دشوار، میتوان به موفقیت و مقام بالا نائل شد.
هوش مصنوعی: از خون خود مانند حنابندان، رنگین میشود، و هدیهای به گلها میدهد که پای افرادی که با ناز و خوشحالی راه میروند، را تزیین میکند.
هوش مصنوعی: چرا باید به خاطر انتظارات سختی بکشی؟ مانند صبح که میدرخشد و با زیباییاش جهان را سرشار از شادی میکند، تو نیز میتوانی زندگی را پر از زیبایی و خوشی کنی.
هوش مصنوعی: به زیبایی و ویژگیهای ظاهری معشوقان دلخوش نباش، زیرا وجود ظاهری آنها تنها یک بخش است و حقیقت واقعی و زیبایی اصلی در معانی عمیقتری نهفته است که ممکن است حتی بر ایمان و اعتقاد انسان تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: تجمع مردم به خاطر دلخوری و ناامیدی است. پس مانند گرد و غبار در این دنیای بیثبات، در بینظمی و آشفتگی زندگی کنید.
هوش مصنوعی: کجاست وسعت دیگر سواد امکان را، مانند شعلهای در دل سنگ داغ که در حرکت است؟
هوش مصنوعی: هرگز از فکر راههای رهایی از کینهها و غمهای درون غافل نشو، چرا که زمانی ممکن است فرصتی برای تغییر وضعیتت را از دست بدهی. در این لحظه، باید قوی و دندانتیز باشی، مانند موجی که هیچ زمان از قدرتش کوتاه نمیآید.
هوش مصنوعی: عشق و عاشق بودن آسان نیست، مثل نامهای که هیچ اطلاعاتی دربارهاش وجود ندارد و نمیتوان به راحتی فهمید موضوعش چیست.
هوش مصنوعی: اگر در مواجهه با مشکلات و حوادث زندگی، بتوانی با آنها همراه شوی و آرامش خود را حفظ کنی، در زمانهای سخت که همه چیز به هم میریزد، باید مانند توفان قوی و پرتوان باشی.
هوش مصنوعی: جز از بین رفتن و نابودی، هیچ طعمی در زندگی وجود ندارد. تماماً به این وجود وابستهای و کمی هم به آن چیز دیگر توجه کن.
هوش مصنوعی: در این گلزار، همه ما نمیتوانیم به خوبی به تصویر زیبایی تو نگاه کنیم، تو هم باید کمی در میان مژگانهای خودت بدرخشی.
هوش مصنوعی: آیا ننگ و عیبی در لباس حقارت تو وجود دارد یا اینکه افتخار در کلاهی است که به خاطر نادانی بر سرت گذاشتهای؟ هرچقدر هم که خود را با لباسهای مختلف بپوشانی، در نهایت پرتگاه اصلی در درون تو باقی میماند.
هوش مصنوعی: دلیل یکپارچگی از جادو و تنوع این است که وقتی با جسم و ظاهر آشنا شدی، باید روح و جان را درک کنی و به آن پی ببری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۶
ز مشرب خط و خال بتان مشو غافل
به حسن معنی کفر آبروی ایمان باش
ز رمز معنی بیدل به حیرتم طغرل
به حسن معنی کفر آبروی ایمان باش
اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش
حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش
شِکَنجِ زلفِ پریشان به دستِ باد مده
مگو که خاطرِ عُشّاق، گو پریشان باش
گَرَت هواست که با خِضْر همنشین باشی
[...]
ز خارزار تعلق ، کشیده دامان باش
به هر چه می کشدت دل ،ازان گریزان باش
قد نهال خم از بار منت ثمرست
ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش
درین دو هفته که چون گل درین گلستانی
[...]
چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش
به حال خویش چو تاک بریده گریان باش
درین چمن که زند برق فتنه تیغ به ابر
تمام سر شو و چون غنچه در گریبان باش
نکرد فایده ای از تلاش ساحل، موج
[...]
چو ابر بر سرمردم تمام احسان باش
معاش خلق جهان را تو میر سامان باش
چو گوهر، از گره کار هیچکس مگذر
بحل آن، همه استادگی چو دندان باش
مخور ز سنگدلی، چون نمک بهر دل ریش
[...]
دلا ز بزم حریفان چو غنچه پنهان باش
بپوش دیده و دور از شکست دوران باش
برو ز گلشن و در گوشه بیابان باش
ز خارزار تعلق کشیده دامان باش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.