مغتنمگیرید دامان دل آگاه را
محرمان لبریزیوسف دیدهاند این چاه را
در دبستان طلب تعطیل مشق درد نیست
همچونال خامه در دل خشکمپسند آهرا
زحمت شیب و شباب ازپیکرخالی مکش
محوگیر از خاطر این تصویر سال و ماه را
درخور هرکسوت اینجا تار و پود دیگر است
بر نوای نی متن ماسورهٔ جولاه را
پند ناصح پر منغصکرد وقت میکشان
ازکجا آورد این خر نغمهٔ جانکاه را
ناتوانیگر شفیع ما نگردد مشکل ست
عاجزان دارند یک سر زیر دندانکاه را
چاپلوسی در طبیعت چند پنهان داشتن
حیله آخر پوست بر تن میدرّد روباه را
تاگهر باشد، حباب، آرایش عزت مباد
از سر بیمغز بردارید تاج شاه را
میتوانکردن بدی را هم به حرف نیک، نیک
از اثر خالی مدان خاصیت افواه را
مرگ هم زحمتکش هستیست تاروز حساب
منزل ما جمع دارد پیچ وتاب راه را
کارها داریم بیش از رنج دنیا، چاره نیست
احتیاج است آنکه رغبت میکند اکراه را
چون شرارم امتحان مدّ فرصت داغکرد
یکگره میدان نبود این رشتهٔ کوتاه را
ای هوس شکرقناعتکنکه استغنای فقر
بر سر ما چتر شاهیکرد برگکاه را
یار غافل نیست بیدل لیک از شوق فضول
لغزش پا در هوای اشک دارد آه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نکات عمیق و انسانی اشاره میکند و از اهمیت آگاهی و دلسپاری در زندگی میگوید. او تأکید میکند که باید از فرصتها بهرهبرداری کنیم و دیگران را درک کنیم. همچنین اشارهای به دردها و رنجهای زندگی دارد و میگوید که تحصیل و علمآموزی نباید تنها به مشکلات اختصاص داشته باشد.
شاعر به مقایسه زیباییهای دنیا و رنجهای آن میپردازد و نشان میدهد که قدرت و ثروت واقعی در درک و فهم مسایل زندگی نهفته است، نه در ظواهر و تظاهر. او همچنین به ویرانی و خالی بودن برخی زندگیها اشاره میکند و بیان میکند که پایان زندگی همچنان به دقت و حسابرسی نیاز دارد.
در کل، شعر نگاهی فلسفی به زندگی و کشمکشهای آن دارد و پیامی در مورد خلوص نیت و ارزش واقعی انسانیت منتقل میکند.
هوش مصنوعی: از فرصتهای خوب و ارزشمند استفاده کنید و دل آگاه را در بر بگیرید، زیرا در این چاه لعنتی، بحث عشق و زیباییهای یوسف وجود دارد.
هوش مصنوعی: در مدرسه، نیاز به یادگیری و نوشتن درباره درد وجود ندارد، مانند قلمی که در دلش خشک شده و هیچ خوشنویسی را نمیپسندد که تنها sighی بسازد.
هوش مصنوعی: نگران زحمتهای جوانی و زیبایی خود نباش. این تصویر از چهرهات را از یاد نبر و فراموش نکن روزها و ماههایی را که گذراندهای.
هوش مصنوعی: در اینجا، هر شخص و شخصیت به گونهای متفاوت و خاص در نظر گرفته شده است. هر موسیقی و نوازندگی هم رنگ و بویی خاص خود را دارد و نشاندهندهٔ داستان و تجربههای مختلف است که در دل هر نوا نهفته است.
هوش مصنوعی: مشاور راهنماییهایی میدهد که لذت را کم میکند، حالا این شخص چگونه توانسته این آواز غمانگیز را از کجا بیاورد؟
هوش مصنوعی: اگر ناتوانی ما را شفیع نکند، پس برای مشکلگشایی از دردها و سختیها، به چه کسی امید ببندیم؟ عاجزان و ناتوانان هم زیر فشار مشکلات و دشواریها هستند.
هوش مصنوعی: چاپلوسی و تظاهر به خوبی، در ذات برخی افراد وجود دارد و در نهایت، این رفتار میتواند آسیبهایی به اطرافیان وارد کند. مانند روباهی که به خاطر تظاهر به خوب بودن، در واقعیت آسیبزننده است.
هوش مصنوعی: تا وقتی که خانهای وجود دارد، حبابی هم خواهد بود. آرایش و زینت عزت را از سر بیخردان بر ندارید و تاج پادشاهی را از سر آنها کم نکنید.
هوش مصنوعی: بدی را میتوان با کلام خوب هم توجیه کرد، اما نباید فراموش کرد که این حرفها همیشه اثر مثبت ندارند و ممکن است تأثیر واقعی این گفتهها به شکل نامناسبی درک شود.
هوش مصنوعی: مرگ نیز موجودیتی است که تا روز حساب، ما را در پیچ و خم زندگی گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: زندگی ما پر از کارهایی است که بیشتر از درد و رنج دنیا به ما اهمیت میدهند. هیچ چارهای نیست و باید به کسانی که رغبت و علاقهمند هستند، اجازه دهیم تا به آنچه نمیخواهند، رغبت نشان دهند.
هوش مصنوعی: زمانی که آتش وجودم آزمایش شد، فرصت برای داغ کردن مهارتهایم کم بود؛ در اینجا گره و مانع زیادی نبود که این رشتهٔ کوتاه را به هم بزند.
هوش مصنوعی: ای آرزوی شیرین، اکتفا کن و قناعتورزی کن، چراکه فقر بر ما چتر سلطنت گشوده و به نان ناچیز هم شرف داده است.
هوش مصنوعی: دوست و همراه غافل نیست، اما به خاطر عشق و شوق زیاد، گاهی در احساساتش بیاحتیاطی میکند و ممکن است در تپشهای دل دچار لغزش شود و به گریه بیفتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
مرد نابینا ببیند بازیابد راه را
طاقت پنجاه روزم نیست تا بینم ترا
دلبرا شاها ازین پنجه بیفگن آه را
پنج و پنجاهم نباید هم کنون خواهم ترا
[...]
سال چون نو گشت فرزند نو آمد شاه را
شاه نیکو روی نیکوعهد نیکوخواه را
خواست یزدان تا ز نسل شاه بنماید به خلق
چون ملکشاه و چو طغرلشاه و سلطانشاه را
خواست دولت تا بود چون آفتاب و مشتری
[...]
شاه را خواهی که بینی، خاک شو درگاه را
ز آبرو آبی بزن درگاه شاهنشاه را
نعل کن چون چتر او دیدی کلاه چرخ را
چاک زن چون روی او دیدی قبای ماه را
چون کله بر سر نشین دزدان افسر جوی را
[...]
در شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
مرد نابینا ببیند باز یابد راه را
طاقت پنجاه روزم نیست تا بینم ترا
دلبرا شاها ازین پنجاه بفکن آه را
پنج و پنجاهم نباید هم کنون خواهم ترا
[...]
پاک کن ز آلایش و آرایش خود راه را
تا شوی سرهنگ عالی رتبت این درگاه را
جغدوار اندر خراب این جهان ماوی مگیر
تا شوی باز خشین مر دست شاهنشاه را
نفس تو دجال تست و روح تو عیسی تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.