بدزدگردن بیمغز برفراخته را
به وهم تیغ مفرسا نیام آخته را
در این بساط ندامت چو شمع نتوان کرد
قمارخانهٔ امید رنگ باخته را
بهگردن دل فرصثشمار باید بست
ستم ترانهٔ گریال نانواخته را
جهان پسث مقام عروج فطرت نیست
نگونکنید علمهای سرفراخته را
تکلف من و مای خیال بسیار است
نیاز خوب کن افسانههای ساخته را
ز خلقگوشهگرفتن سلامت است اما
خیال اگر بگذارد به خویش ساخته را
فروتنیکن و تخفیف زیردستان باش
که رنجهاست بهگردن سر فراخته را
تلاش ما چوسحرشبنم حیا پرداخت
عرق شد آینه آخر نفسگداخته را
حق است آینه، اینجا، خیال ما وتو چیست
که دید سایهٔ در آفتاب تاخته را
به طبعکارگه عشق آتش افتاده است
کسی چه آب زند آشیان فاخته را
چوسود اگربه فلک رفتگرد ما بیدل
ز سجده نیستامان عجز خودشناخته را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی معضلات انسانی و احساسات عمیق میپردازد. شاعر از بیمعنایی و بیفایدگی تلاشها و امیدها صحبت میکند و به ناامیدی و ندامت اشاره میکند. او به سرشت بشر و عروج فطرت اشاره میکند و میگوید که در دنیای پر از تکلف و خیال، باید به خودشناسی و سادهزیستی روی آورد. همچنین از رنجها و تلاشهای بیحاصل سخن گفته و به فروتنی و احترام به دیگران تأکید میکند. در نهایت، شاعر به نیروی عشق و آتش وجود اشاره کرده و از عدم امان در برابر عجز بشر سخن میگوید.
هوش مصنوعی: کسی که عقلش را از دست داده، بهتر است مواظب باشد و خود را به خطر نیندازد، زیرا که در واقع توانایی مقابله با خطرات را ندارد.
هوش مصنوعی: در این صحنه پشیمانی، مانند شمعی که نمیتوان بازی کرد، انتظار رنگ باختهای را نمیتوان به حقیقت تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: دل را باید به فرصتها سپرد و به تاریکی و ستمهایی که بر انسان میرود، توجه کرد.
هوش مصنوعی: جهان جایگاه تعالی و پیشرفت ذات انسانی نیست. پس این علمهای پرزرق و برق را فراموش کنید.
هوش مصنوعی: ظاهراً من و تصوراتم بسیار تکلفی و پر از زحمت شده است، بهتر است که داستانهای خیالی که خودت درست کردهای را بهبود ببخشی.
هوش مصنوعی: دور شدن از مردم و زندگی در تنهایی میتواند به انسان آرامش بدهد، اما اگر خیال و اندیشههای درونی اجازه بدهند، این آرامش به دست آمده نمیتواند پایدار باشد.
هوش مصنوعی: توی زندگی، تواضع و احترام به دیگران را فراموش نکن و به افرادی که پایینتر از تو هستند، محبت و عنایت داشته باش. چون همه ما بار مشکلات و دردها را به دوش داریم و کسانی که خود را بالا میدانند، ممکن است از این درد و رنجها بیخبر باشند.
هوش مصنوعی: کوشش ما مانند سحری است که بر روی شبنم حیا قرار گرفته و در نهایت به شکل عرق در آمده و آینهای در آخرین دم حرارت را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: درباره حقیقت و واقعیت در ارتباط با تصویر و توهم صحبت میکند. اینجا سوالی مطرح میشود که مفهوم ما و تو چه چیزیست؟ زیرا سایهای که در نور آفتاب دیده میشود، نشاندهنده تصوری است که از واقعیت داریم.
هوش مصنوعی: در دل کار عشق آتش برپا شده است، حالا کسی نمیتواند با آب، آشیانه فصلخزنده را خاموش کند.
هوش مصنوعی: اگرچه که ما به آسمان هم برویم، بیدلیده (بیدرد) خواهیم ماند و از سجده (پرستش) رهایی نخواهیم داشت، چون خود را ناتوان میشناسیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز داغ نیست محابا به درد ساخته را
که آتش است گلستان، زر گداخته را
چنان به عهد تو آیین سرکشی شد عام
که در بغل ندهد سرو جای، فاخته را
چو گل ز چهره رنگین به خار غوطه زدیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.