ای گشته نهان از همه از بس که عیانی
دیده ز تو بینا و تو از دیده نهانی
گر من طلبم دولت وصلت نتوانم
گر تو بنمایی رخ خویشم بتوانی
شد در سر کار تو همه مایهٔ عمرم
آخر تو چه چیزی که نه سودی نه زیانی
یک چند در اندیشهٔ روی تو نشستم
معلوم نشد خود که چه چیزی به چه مانی
ای جان و جهان نیست به هر جان و جهان هیچ
آخر تو کدامی که نه جانی نه جهانی
دل گفت که جانی و خرد گفت جهانی
چون نیک بدیدم تو نه اینی و نه آنی
تبدیل نداری که توان خواند جهانت
تغییر نداری که توان گفت که جانی
عطار عیان است که محتاج بیان است
گر اهل عیانی به چه در بند عیانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و mystique (ابهام) معشوق میگوید. او به چشمان معشوق اشاره میکند که با وجود عیانی (ظاهر بودن)اش، هنوز او را نمیتواند درک کند. شاعر در تلاش است تا درک کند که معشوق چه موجودی است، زیرا او نه سودی دارد و نه زیانی. او به مکاشفهای درونی اشاره میکند که در آن دل و عقلش در مورد حقیقت معشوق به تناقض میرسند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که حتی در عالم عیان، درک حقیقت معشوق کار دشواری است.
هوش مصنوعی: تو به قدری در این دنیا پنهانی و نامحسوسی که دیگران از تو آگاهند و تو خود را از دید آنان دور نگهداشتهای.
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم تو را به دست آورم، این ممکن نیست، اما اگر تو چهرهی خود را به من نشان دهی، میتوانی این کار را انجام دهی.
هوش مصنوعی: تمام عمرم صرف کار تو شده است، اما تو چه چیز حقیقی و واقعی هستی که نه برایم فایدهای داری و نه ضرری؟
هوش مصنوعی: مدتی است که به خاطر چهرهٔ تو فکر کردهام، اما نتوانستم بفهمم که خودم چه احساسی دارم یا آن احساس به چه معنی است.
هوش مصنوعی: ای جان و جهان، هیچ چیز به اندازه تو بینظیر نیست. این دنیا و جانها همه بیارزشاند وقتی تو را در نظر بگیریم. در عالم وجود، چه چیزی وجود دارد که نه جان باشد و نه جهان؟
هوش مصنوعی: دل میگوید که کائنات و حیات نزد من با ارزش است، در حالی که عقل به من میگوید که تو نه تنها این جسم هستی و نه تنها این فکر. وقتی به خودم خوب نگاه کردم، متوجه شدم که نه تنها به ظواهر و نه تنها به مفاهیم محدود میتوانم منسوب شوم.
هوش مصنوعی: تو ظرفیت تغییر و دگرگونی را نداری، و اگر داشتی، توانایی نداشتی که بگویی این جهان چه تغییراتی دارد، همانطور که نمیتوانی بگویی جانت چه حالتی دارد.
هوش مصنوعی: عطار به وضوح نشان میدهد که نیازی به توضیح ندارد. اگر کسانی که از حقیقت باخبرند و با واقعیت آشنا هستند، در چه چیز به جستجوی توضیحات هستند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
گویم ز دل خویش دهانت کنم ای دوست
گوید نتوان کرد ز یک نقطه دهانی
گویم ز تن خویش میانت کنم ای ماه
گوید نتوان ساخت ز یک موی میانی
ای دوست به صدگونه بگردی به زمانی
گه خوش سخنی گیری و گه تلخ زبانی
چون ناز کنی ناز ترا نیست قیاسی
چون خشم کنی خشم ترا نیست کرانی
مانند میان تو و همچون دهن تو
[...]
روزی که تو آن زلف پر از مشک فشانی
ما را ندهد هیچ کس از مشگ نشانی
زلف تو شکنج است و تو بازش چه شکنجی
جعد تو فشانده است تو بازش چه فشانی
گاه این زبر سیم کند غالیه سائی
[...]
در کف دو زبانیست مرا بسته دهانی
گوید چو فصیحان صفت بیت زمانی
آن کودک عمری که بود کوژ چو پیری
و آواز برآورده چو آواز جوانی
ترکیب بدیعش ز جماد و حیوانست
[...]
ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی
ور هر دو بخواهی به تو بخشم به زمانی
با چون تو بتی زشت بود گر چو منی را
تیمار دلی باشد و اندیشهٔ جانی
از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.