یک شرر از عین عشق دوش پدیدار شد
طای طریقت بتافت عقل نگونسار شد
مرغ دلم همچو باد گرد دو عالم بگشت
هرچه نه از عشق بود از همه بیزار شد
بر دل آن کس که تافت یک سر مو زین حدیث
صومعه بتخانه گشت خرقه چو زنار شد
گر تف خورشید عشق یافتهای ذرهشو
زود که خورشید عمر بر سر دیوار شد
ماه رخا هر که دید زلف تو کافر بماند
لیک هر آنکس که دید روی تو دیندار شد
دام سر زلف تو باد صبا حلقه کرد
جان خلایق چو مرغ جمله گرفتار شد
یک شکن از زلف تو وقت سحر کشف گشت
جان همه منکران واقف اسرار شد
باز چو زلف تو کرد بلعجبی آشکار
زاهد پشمینه پوش ساکن خمار شد
هر که ز دین گشته بود چون رخ خوب تو دید
پای بدین در نهاد باز به اقرار شد
وانکه مقر گشته بود حجت اسلام را
چون سر زلف تو دید با سر انکار شد
روی تو و موی تو کایت دین است و کفر
رهبر عطار گشت ره زن عطار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تأثیر عمیق آن بر دلها و اندیشههاست. شاعر از գեղեցنای محبوب و جذابیت او سخن میگوید که میتواند هر شخصی را تحت تأثیر قرار دهد. عشق، در اینجا به عنوان نیرویی قوی و transformative معرفی میشود که میتواند افراد را از دین و عادات قبلی خود دور کند و به سویی دیگر بکشاند. همچنین، زلف و روی محبوب به عنوان نمادهای عشق و کفر در نظر گرفته شدهاند که میتوانند افراد را به اقرار و اعتراف به عشق وادار کنند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که همه چیز در عشق گره خورده و هر کس که با آن مواجه میشود، تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: دیشب شعلهای از عشق ظاهر شد و نور طریقت درخشید، اما عقل بلافاصله در وضعیت ناامیدی و افول قرار گرفت.
هوش مصنوعی: دل من مانند پرندهای در آسمان به دور از عشق، در هر دو جهان پرسه زده است و از هر چیزی که محبت و عشق را در خود نداشته باشد، بیزار و متنفر شده است.
هوش مصنوعی: آن فردی که به خاطر شنیدن یک حرف کوچک عوض میشود و تغییر رویه میدهد، دلش مانند پوششی که بر تن عابد است، از تعصب و ایمان خالی میشود و به سمت ناپاکی میرود.
هوش مصنوعی: اگر ذرهای عشق را از خورشید بهدست آوردهای، شتاب کن و به جلو برو، چرا که عمر خورشید بر دیوار زمان در حال تمام شدن است.
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی چهرهات را ببیند، دل به زلف تو میبندد و کافر میشود، اما هر کس که روی تو را مشاهده کند، به دین و ایمان راستین نزدیکتر میشود.
هوش مصنوعی: باد صبا با زلف تو مانند دستی نرم و لطیف بازی میکند و همه موجودات، مانند پرندگانی که در دام افتادهاند، در عشق و جذبه تو گرفتار آمدهاند.
هوش مصنوعی: در زمان صبح، یک پیچش از موهای تو به راز و رمزها پرده برداشت و جان همه کسانی که منکر حقیقت بودند، به اسرار آگاهی داد.
هوش مصنوعی: وقتی که قامت و زلف تو به زیبایی و شگفتی آشکار شد، زاهدی که لباس پشمین بر تن داشت و در خمار و خواب بود، به حالتی در آمد که متوجه جمال تو شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دین و ایمان اعتقادی نداشته، وقتی زیبایی روی تو را میبیند، دوباره به دین بازمیگردد و از روی اعتراف میپذیرد.
هوش مصنوعی: آن که در مقام ثابت و معتبری قرار داشت و به عنوان دلیل و حجت اسلام شناخته میشد، وقتی سر زلف تو را دید، به شدت انکار کرد و تردید کرد.
هوش مصنوعی: صورت و موی تو نماد ایمان و کفر است و در این مسیر، عطار به رهبر و پیشوایی تبدیل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
حسن بدکان نشست، عشق پدیدار شد
حسن فروشنده گشت، عشق خریدار شد
خلوت دل چون ز دوست پر شد و پر کرد پوست
واقعه انبوه گشت داعیه بسیار شد
آمد و شد در گرفت از چپ و از راست دوست
[...]
شهیکه نام نکوش حیدر کرار شد
زآهن صارم عدوش زیبق فرار شد
بخلوت کردگار محرم اسرار شد
صفاتش از ذات حق مظهر انوار شد
چون به صف کرب و با بخت و هب یار شد
آمد و یار پسر احمد مختار شد
آخر کار پسر دختر خیرالانام
با پسر سعد لعین بسته به پیکار شد
ساقی بده جام می رونق گلزار شد
چنگ بزن مطربا چشم بسی تار شد
هی تو برآر از حرم دختر رز را به باغ
چیست تأمل بود گل به سر خار شد!
هی تو به تار رباب ناخن مضراب زن
[...]
دو دیدۀ فرقدان ز غصه خونبار شد
دمیکه بانوی حق بنالۀ زار شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.