زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد
عشق تو مرا رانده به گرد دو جهان کرد
گویی که بلا با سر زلف تو قرین بود
گویی که قضا با غم عشق تو قران کرد
اندر طلب زلف تو عمری دل من رفت
چون یافت ره زلف تو یک حلقه نشان کرد
وقت سحری باد درآمد ز پس و پیش
وان حلقه ز چشم من سرگشته نهان کرد
چون حلقهٔ زلف تو نهان گشت دلم برد
چون برد دلم آمد و آهنگ به جان کرد
جان نیز به سودای سر زلف تو برخاست
پیش آمد و عمری چو دلم در سر آن کرد
ناگه سر مویی ز سر زلف تو در تاخت
جان را ز پس پردهٔ خود موی کشان کرد
فیالجمله بسی تک که زدم تا که یقین گشت
کز زلف تو یک موی نشان می نتوان کرد
گرچه نتوان کرد بیان سر زلفت
آن مایه که عطار توانست بیان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جاذبه زلف معشوق اشاره میکند و بیان میکند که این زلف چگونه دل و جانش را اسیر کرده است. عشق به معشوق او را بین دو جهان رانده و او را در جستجوی زلف معشوق از دست داده است. شاعر میگوید که زلف معشوق به بلایی نزدیک است و غم عشق، مقدر او شده است. او سالها در پی زلف معشوق بوده و وقتی یک حلقه از آن را پیدا کرده، احساساتی عمیق را تجربه میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هرچند نمیتواند به درستی زلف معشوق را توصیف کند، اما زیبایی آن از حد بیان فراتر است و تنها عطار توانسته است حس آن را به خوبی منتقل کند.
هوش مصنوعی: موهای تو باعث افتادن دل و نابودی جانم شد، عشق تو مرا به دور دنیا راند و از خودم دور کرد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که مشکل و سختی به طور طبیعی با زیبایی و جذابیت زلف تو همراه شده است، و به نظر میرسد که سرنوشت نیز با غم عشق تو پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: عمر من در انتظار وصال و زیبایی تو گذشت، اما وقتی که بالاخره راه رسیدن به زلفهای تو را پیدا کردم، تنها یک نشانه از آن را نشان داد.
هوش مصنوعی: در زمان سحر، نسیمی وزید و آن حلقهای که در چشم من بود، به طور پنهانی نهان شد.
هوش مصنوعی: وقتی که حلقههای موهای تو از دید پنهان شد، دل من پر کشید و با این حال که دل من رفت، باز هم به جان من احساس نزدیکی و عشق کرد.
هوش مصنوعی: جان من به خاطر وسوسه موهای تو بیدار شد و جلو آمد، و مثل دل من، عمری را صرف آن کرد.
هوش مصنوعی: ناگهان یکی از موهای زلف تو به جانم حملهور شد و باعث شد که حس کنم در پشت پردهای، جانم به سمت تو کشیده شده است.
هوش مصنوعی: به طور کلی، من تلاش کردم تا بفهمم که از موهای تو نمیتوان نشانهای پیدا کرد و این موضوع باعث شد که به حقیقت پی ببرم.
هوش مصنوعی: هرچند که نمیتوانم مثل عطار توصیف زیبایی و پیچیدگی موهایت را به زبان بیاورم، اما میدانم که این وصف فراتر از کلمات است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ترکی که همی بر سمن از مشک نشان کرد
یک باره سمن برگ به شمشاد نهانکرد
تا ساده زَنَخ بود همه قصد به دل داشت
واکنون که خط آورد همه قصد بهجان کرد
چون زلف به خم بود مرا پشت به خم کرد
[...]
هر جور که بر عاشق بیسیم توان کرد
امروز بتم بر من سرگشته چنان کرد
از بس که ستم کرد به من بر چو مرا دید
شرم آمدش از روی من و روی نهان کرد
گفتم که چنان کن که دلم خون شود از غم
[...]
در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
من در پی آن دلبر عیار برفتم
او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد
من در عجب افتادم از آن قطب یگانه
[...]
انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد
زیرا که نه روییست کز او صبر توان کرد
امروز یقین شد که تو محبوب خدایی
کز عالم جان این همه دل با تو روان کرد
مشتاق تو را کی بود آرام و صبوری
[...]
با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد
کان قصه توانیم بصد سال بیان کرد
از خانه دل رخت صبوری بدر انداخت
چه جای صبوری که از اینخانه روان کرد
با باغ و بهار طربم آتش شوقت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.