از کمان ابروش چون تیر مژگان بگذرد
بر دل آید چون ز دل بگذشت از جان بگذرد
راست اندازی چشمش بین که گر خواهد به حکم
ناوک مژگان او بر موی مژگان بگذرد
باد وقتی آب را همچون زره داند نمود
کز نخست آید بر آن زلف زرهسان بگذرد
در زمان آزاد گردد سرو از بالای خویش
گر به پیش قد آن سرو خرامان بگذرد
ماهرویا آفتاب از شرم تو پنهان شود
گر ز رویت سایه بر خورشید رخشان بگذرد
با توام خون نیزه گردان نیست، دور از روی تو
نیزه بالا خون ز بالای سرم زان بگذرد
تو ز آه من چو گردون فارغ و از هجر تو
آه خون آلودم از گردون گردان بگذرد
در دل عطار از عشقت چنان آتش فتاد
کز تف او آتش از بالای کیوان بگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، از عطار نیشابوری، به زیبایی توصیف میکند که چگونه عشق و زیبایی محبوب تأثیر عمیقی بر دل و جان عاشق میگذارد. در هر بیت، اشاره به تیرگی و روشنی، زیبایی چهره و موی محبوب، و تأثیر عشق بر احساسات و روح شاعر است. نمادهایی مانند کمان ابرو، مژگان، زلف، و آتش نشاندهندهی شدت عشق و التهاب درونی شاعر هستند. در نهایت، رنج و درد ناشی از فراق محبوب نیز به تصویر کشیده میشود و اشتیاق عمیق عاشق نسبت به معشوقش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که کمان ابرویت مانند تیری از مژگان عبور کند، بر دل تاثیر میگذارد و وقتی از دل عبور کند، دیگر از جان نیز خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: به دقت به چشمش نگاه کن، چرا که اگر او بخواهد، با تیرگی چشمانش میتواند بر موی مژگانش غلبه کند.
هوش مصنوعی: باد هنگامی که آب را مانند زره ببیند، از آن زلفهای زرهمانند که در ابتدا از آن عبور میکند، میگذرد.
هوش مصنوعی: اگر قد یک درخت سرو زیبا از کنار او بگذرد، در آن moment، درخت سرو دیگر از بالای خود آزاد و سرسبز خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر تو لبخند بزنی و روی زیبایت را نشان دهی، حتی خورشید از شرم زیباییات مخفی میشود و نگران میشود که مبادا نورش در کنار نور تو کمرنگ شود.
هوش مصنوعی: من با تو هستم، در حالی که خون نیزه و تیر بر زمین میچرخد. دور از چهره تو، نیزههایی که خون را از بالای سرم عبور میدهند، بیمعنا هستند.
هوش مصنوعی: تو از درد و اندوه من بیخبر هستی و از دوری تو من با اندوهی عمیق و شگفتانگیز دست و پنجه نرم میکنم، همچنان که ایام و روزگار به سرعت میگذرد.
هوش مصنوعی: در دل عطار عشق تو چنان شعلهور شده که آتش او حتی میتواند از آسمانها عبور کند و بالای ستارهها برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد
راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد
خویشتن در بند نیک و بد مکن از بهر آنک
زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذرد
روزگاری میگذار امروز از آن نوعی که هست
[...]
جمع باش ای دل که این وقت پریشان بگذرد
گرچه مشکل مینماید لیک آسان بگذرد
چشم یعقوب از نسیم پیرهن روشن شود
وز سر یوسف بلای چاه و زندان بگذرد
هیچ حالی را بقایی نیست بی صبری مکن
[...]
روی زیبای تو گر بر ماه تابان بگذرد
شرم دارد از رخت افتان و خیزان بگذرد
گر ببیند عکس رویت پادشاه نیمروز
از شعاع روی تو حیران و سوزان بگذرد
مار افعی گر ببیند زلف پرتاب تو را
[...]
بوسه چون محروم از آن لبهای خندان بگذرد؟
مور ما چون تلخکام از شکرستان بگذرد؟
می رساند رشته نسبت به آن زلف دراز
چشم من چون از سر خواب پریشان بگذرد؟
طوق هستی بر گرفت از گردنم داغ جنون
[...]
عمر چون بی آرزوی لعل جانان بگذرد
رهروی باشد که بی آب از بیابان بگذرد
آنکه خواهد طی نماید شاهراه عشق را
شرط آن باشد که اول گام از جان بگذرد
عشق روگردان ز تیر بیحد معشوق نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.