زاهد که همی گفت می ناب حرام است
می خورد و بگفت آنکه حرام است کدام است
حوران بهشتی بجوار تو جواریست
غلمان بسر کویت استاده غلام است
گر حکمتی آموخت زخم بود فلاطون
ور حشمت جمشید زیک پرتو جام است
عمریست که زلفین تو بر آتش رخسار
میسوزد و چون مینگری عنبر خام است
عنبر نستانم زکس ونافه نبویم
بوی سر زلفین توام تا بمشام است
گر زاهد شهرست که از جام تو مستست
گر آهوی وحشیست که در دام تو رام است
نقص است بمه نسبت آن روی که از ماه
هر روز شود ناقص وز دوست تمام است
بی تو نکنم عیش اگر باغ بهشت است
من با تو خورم باده اگر ماه صیام است
چشمان تو بر چهره جادوست ببابل
در زلف بناگوش تو شعرا که بشام است
فرهاد که جان داد زشوق لب شیرین
جانبازی و ناکامی او غایت کام است
آشفته چه غم باشدش از هول قیامت
آنرا که علی رهبر و مولی و امام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است
ای مجلسیان راه خرابات کدام است
هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند
ما را غمت ای ماه پریچهره تمام است
برخیز که در سایهٔ سروی بنشینیم
[...]
ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است
عالم به مراد دل و اقبال غلام است
صیدی که دل خلق جهان بود به دامش
المنت لله که امروز به دام است
چون طالع آن نیست که بوسم لب لعلت
[...]
رویت که ازو عالم خوبی بنظام است
چشم بد از و دور یکی ماه تمام است
نی نی غلطم مه که و خورشید چه باشد
خورشید کنیز است ترا ماه غلام است
یک بنده روی رخت غره صبح است
[...]
ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است
در مذهب ما مذهب ناموس حرام است
گو خلق بدانید که پیوسته فلان را
رخ بر رخ جانانه و لب بر لب جام است
سجاده نشین عارف و دانا نه که عامی است
[...]
چون مستی آن نرگس پر فتنه مدام است
گوش من و بانگ نی و دست من و جام است
گر اختر مقصود به ما خوش نبرآید
ما را رخ زیبای تو ماه تمام است
رخسار تو را لالهٔ دلسوخته هندوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.