گنجور

 
عارف قزوینی

تا گرفتار بدان طره طرار شدم

به دوصد قافله دل، «قافله سالار» شدم

گفته بودم که به خوبان ندهم هرگز دل

باز چشمم به تو افتاد و گرفتار شدم

به امید گل روی تو نشستم چندان

تا که اندر نظر خلق جهان خار شدم

خرقه من به یکی جام: کسی وام نکرد

من از این خرقه تهمت زده بیزار شدم

سرم از زانوی غم راست نگردد چه کنم

حال چندی‌ست که سرگرم بدین کار شدم

گاه در کوی خراباتم و گه دیر مغان

من در این عاقبت عمر چه بی‌عار شدم

نرگس اول به عصا تکیه زد آنگه برخاست

گفت آن چشم سیه دیدم و بیمار شدم

نقد جان در طلبش صرف نمودم صد شکر

راحت از طعنه و سرکوب طلبکار شدم

از کف پیر مغان دوش به هنگام سحر

به یکی جرعهٔ می، عارف اسرار شدم

 
 
 
شمارهٔ ۳ - قافله سالار دل به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیرخسرو دهلوی

از پس عمر شبی هم نفس یار شدم

خواب بود آن همه گویی تو، چو بیدار شدم

وقتی آن چشمه خورشید بدین سوی نتافت

گر چه در کوی غمش سایه دیوار شدم

موی گشتم ز غم و بار اجل می بندم

[...]

جهان ملک خاتون

از سر سوز جگر بر در آن یار شدم

با دلی پر ز غم و دیده ی خونبار شدم

گفتم از روی ترحّم جگر ریش مرا

مرهمی نه که به کام دل اغیار شدم

سالها خون جگر خوردم و از دست غمش

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی

جز در عشق بهر در که شدم خوار شدم

خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم

داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری

تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم

حرف ما گوش نمیکرد چه گفتیم رضی

[...]

نظیری نیشابوری

هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم

هر کجا نقطه شد انده خط پرگار شدم

بوی یار من ازین سست وفا می آید

گلم از دست بگیرید که از کار شدم

بس کزو شد برم آسوده، دو دستم در خواب

[...]

کلیم

بسکه از بار غم دهر گرانبار شدم

همه رو سجده کنان تا در خمار شدم

شیشه پیچ دل از مستی من خود نشکست

من باین دل شکنان از چه گرفتار شدم

خرم از ابر بهاری نشدم طالع بین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه