گنجور

 
انوری

در همه مملکت مرا جانیست

هر زمان پای‌بند جانانیست

در کنارم به جای دمسازی

تا سحرگه ز دیده طوفانیست

در کجا می‌خورد مرا غم عشق

در همه خانه‌ام یکی تا نیست

یک دم از درد عشق ناساید

دادم انصاف رنج‌کش جانیست

گفتم او را که صبر کن که به صبر

هر غمی را که هست پایانیست

این همه هست کاشکی باری

کار او را سری و سامانیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

دلم از نیستی چو ترسا نیست

تنم از عافیت هراسانیست

در دل از تف سینه صاعقه ایست

بر تن از آب دیده طوفانیست

گه دلم باد تافته گوئیست

[...]

سنایی

هر که در خطهٔ مسلمانیست

متلاشی چو نفس حیوانیست

هر که عیسی‌ست او ز مریم زاد

هر که او یوسفست کنعانیست

فرق باشد میان لام و الف

[...]

مشاهدهٔ ۱۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
نظامی

ای به تو زنده هر کجا جانی‌ست

وز تنور تو هر که‌را نانی‌ست

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از نظامی
عراقی

صحن جان را چراغ پیدا نیست

مگر آن دل شکار اینجا نیست؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه