گنجور

 
سنایی

هر که در خطهٔ مسلمانیست

متلاشی چو نفس حیوانیست

هر که عیسی‌ست او ز مریم زاد

هر که او یوسفست کنعانیست

فرق باشد میان لام و الف

این چه آشوب و حشو و لامانیست

چه گرانی کنی ز کافهٔ کاف

این گرانی ز بهر ارزانیست

تن خود را عمارتی فرمای

کاین عمارت نصیب دهقانیست

تا سنایی ز خاک سر بر زد

در خراسان همه تن آسانیست

فتنهٔ روزگار او شده‌اند

گر عراقی و گر خراسانیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

دلم از نیستی چو ترسا نیست

تنم از عافیت هراسانیست

در دل از تف سینه صاعقه ایست

بر تن از آب دیده طوفانیست

گه دلم باد تافته گوئیست

[...]

انوری

در همه مملکت مرا جانیست

هر زمان پای‌بند جانانیست

در کنارم به جای دمسازی

تا سحرگه ز دیده طوفانیست

در کجا می‌خورد مرا غم عشق

[...]

نظامی

ای به تو زنده هر کجا جانی‌ست

وز تنور تو هر که‌را نانی‌ست

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از نظامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه