زان پس که قضا شکل دگر کرد جهان را
وز خاک برون برد قدر امن و امان را
در بلخ چه پیری و جوانی بهم افتاد
اسباب فراغت بهم افتاد جهان را
چون بخت جوان و خرد پیر گشادند
بر منفعت خلق در دست و زبان را
پیوسته ثنا گفت فلک همت این را
همواره دعا گفت ملک دولت آن را
این مزرعهٔ تخم سخا کرد زمین را
وان دفتر آیات ثنا کرد زبان را
آن دید جهان از کرم هر دو که هرگز
در حصر نیاید نه یقین را نه گمان را
نزد تو اگر صورت این حال نهانست
بر رای تو پیدا کنم این راز نهان را
بوطالب نعمه چو شهاب زکی از جود
یک چند کم آورد چه دریا و چه کان را
چون دست حوادث در این هر دو فروبست
دربست جهانباز ز امساک میان را
آن بود که بحر کرمش زود برانگیخت
از لجهٔ کف ابر چو دریای روان را
تا بر دهن خشک جهان نایژه بگشاد
وز بیخ بزد شعلهٔ نار حدثان را
ورنه که به تن باز رسانیدی از این قوم
باکتم عدم رفته دو صد قافله جان را
القصه از این طایفه کز روی مروت
آسان گذرانند جهان گذران را
زیر فلک پیر ز پیران و جوانان
او ماند و تو دانی که نماند دگران را
بختیست جوان اهل جهان را به حقیقت
یارب تو نگهدار مر این بخت جوان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تغییرات در زندگی و سرنوشت انسانهاست. شاعر از تحولات اجتماعی و سیاسی سخن میگوید که باعث تغییر در وضعیت افراد، چه پیر و چه جوان، شده است. او به تأثیر دعاها و ستایشهای آسمانی بر بهبود وضعیت زندگی اشاره میکند و همچنین از نعمتهای الهی که به انسانها داده شده، یاد میکند. به عقیده شاعر، در میانه این تغییرات، بخت جوانان بهخوبی مهیا شده و دعا میکند که این بخت و سعادت حفظ شود. در نهایت، تأکید بر این نکته است که در زیر آسمان، برخی از افراد همچنان باقی ماندهاند و تغییرات نمیتوانند آنها را از بین ببرند.
هوش مصنوعی: پس از آنکه تقدیر شکل تازهای به جهان داد و از خاک، نعمتهای ایمنی و امنیت را برداشت.
هوش مصنوعی: در بلخ، پیر و جوان با هم درگیر شدند و همه چیز برای خوش گذرانی و آسایش فراهم شد.
هوش مصنوعی: زمانی که بخت جوان و اندیشهی پیر به نفع مردم گشایش یافت، در دست و زبان بلاغت و توانایی بیشتری پیدا کردند.
هوش مصنوعی: همواره ستایش و تحسین از جانب آسمان برای او بوده و همیشه ملک و حکومت نیز برایش دعا و خواستار خیر بودهاند.
هوش مصنوعی: این زمین، با بذری که پاشیده شده، سخاوت و generosity را به نمایش گذاشته است و این زبان، با ذکر آیات و ستایشها، نقش خود را به خوبی ایفا کرده است.
هوش مصنوعی: آنها نیک دریافتهاند که دنیا به خاطر مهربانی الهی هیچگاه در محدودیت قرار نمیگیرد و نه یقین و نه گمان نمیتواند آن را به بند بکشد.
هوش مصنوعی: اگرچه این حالت در تو پنهان است، اما من میخواهم با تفکر و اندیشهام این راز نهان را برای تو آشکار کنم.
هوش مصنوعی: چون ستارهای روشن و پاک، نعمتهای بو طالب مانند شهاب درخشان است؛ اما او از بخشش خود گاهی کم میآورد، در حالی که دریا و معدنها نیز چندان فراوانی ندارند.
هوش مصنوعی: وقتی که حوادث زندگی مانع از پیشرفت هر دو شدند و راه را بر همدیگر بستند، جهان به خاطر خودداری از عمل و فعالیت متوقف شد.
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن قدرت و کرم الهی اشاره دارد. در آن، به این نکته پرداخته میشود که خداوند به سرعت و به آسانی میتواند نعمتها و رحمتهای خود را به انسانها برساند، بهگونهای که همانند دریایی روان از میان ابرها بهراحتی جاری میشود. به این ترتیب، بیان میشود که خداوند با ارادهاش میتواند برکاتش را به گونهای سرازیر کند که انسانها احساس کنند در برابر وسعت و عمق کرم او قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: جهان که خشکی و بیروح است، با صدای خوشی زنده میشود و شعلههای آتش از عمق آن بهیکباره به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر نبود که به تنم از این جماعت ترسی داشته باشم، باید بگویم که از دست رفتن این جان به اندازهی دوصد قافله برایم مهم نیست.
هوش مصنوعی: خلاصه اینکه افرادی هستند که به خاطر انسانیت و جوانمردی، به آسانی از مشکلات و سختیهای زندگی عبور میکنند و به راحتی از دنیا میگذرند.
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، او از میان تمام پیران و جوانان باقی مانده است و تو خوب میدانی که دیگران در این وضعیت نماندهاند.
هوش مصنوعی: ای خدای حقیقت، جوانان دنیا را بختی مبارک دادهای، پس تو نگهدار این بخت جوانان را!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگهدار زبان را
گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز
تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را
گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟
[...]
ای شاه! تویی شاه، جهان گذران را
ایزد به تو دادهست زمین را و زمان را
بردار تو از روی زمین قیصر و خان را
یک شاه بسنده بود این مایه جهان را
آسان گذران کار جهان گذران را
زیرا که جهان خواند خردمند جهان را
پیراسته می دار به هر نیکی تن را
آراسته می خواه به هر پاکی جان را
میدان طمع جمله فرازست و نشیب است
[...]
نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را
ایام جوانی است زمین را و زمان را
هر سال در این فصل برآرد فلک از خاک
چون طبع جوانان جهان دوست جهانرا
گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ
[...]
آراست جهاندار دگرباره جهان را
چو خلد برین کرد، زمین را و زمان را
فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد
خورشید بپیمود مسیر دوران را
ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.