باورم ناید که شد در پوست مجنون سوی دوست
عاشق اندر پوست کی گنجد که بیند روی دوست
کعبه وصل حبیب از راه نومیدی طلب
رانکه زین نزدیکتر راهی نباشد سوی دوست
سجده آرم بر نشان پای او در هر قدم
هر قدم محراب مقصودی بود در کوی دوست
سالها گردیدهام پهلو به پهلو قرعه وار
بر امید آنکه بنشینم دمی پهلوی دوست
گرچه بهر او چو مجنون گوشه گیر از عالمم
گوشه چشمی کو ندارد سوی من آهوی دوست
جان فدای شمع از آن پروانه می سازد که شمع
راست میماند بسرو قامت دلجوی دوست
کی ملک در سجده آدم فرود آید سرش
گرنه محرابش بود طاق خم ابروی دوست
در خم چوگان بخت آید مرا گوی مراد
گر سرم را این شرف باشد که گردد گوی دوست
از دو عالم بر کنارم غیر از آن موی میان
پیش اهلی از دو عالم به بود یک موی دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است از حافظ که در آن احساس عشق و دلتنگی برای محبوبش را توصیف میکند. شاعر به عشق عمیق و بیپایان خود اشاره میکند و میگوید که این عشق به حدی است که حتی در قالب یک مجنون نیز نمیتواند از آن چشمپوشی کند. او هر قدمی که برمیدارد را به عنوان عبادتی در عشق محبوب میبیند و به زیباییهای او اشاره میکند. در ادامه، شاعر بیان میکند که در تمام دنیا تنها چیزی که برایش ارزش دارد، وجود محبوب و موی اوست و عشق او فراتر از هر چیز دیگری برایش مهم است. این شعر به خوبی احساسات عمیق و تعلق خاطر شاعر به محبوب را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: گمان نمیکنم که در وجود مجنون، عشق به دوست جا بگیرد؛ چون عشق واقعی نمیتواند در بدن محدود بماند. چطور ممکن است که کسی که عاشق است، بتواند چهره دوستش را ببیند؟
هوش مصنوعی: نزدیکترین راه برای رسیدن به دوستان واقعی این است که از ناامیدی فاصله بگیریم و امیدوارانه به سوی آنها حرکت کنیم. اگر به دنبال وصل و نزدیکی به عزیزان هستیم، باید تلاش کنیم و از دل نگرانیها و ناامیدیها خارج شویم، چون هیچ راهی به اندازه این راه به ما نزدیک نیست.
هوش مصنوعی: در هر قدمی که بر میدارم، به نشانه پایی او سجده میکنم. هر قدمی برای من مانند محرابی است که به سوی هدفم در کوی دوست نزدیکتر میشوم.
هوش مصنوعی: سالها در تلاش بودهام که مانند قرعهای بگردم و امیدوار باشم که یک لحظه در کنار دوستم بنشینم.
هوش مصنوعی: هرچند که من مانند مجنون در گوشهای از دنیا به خاطر او تنها شدهام، اما به نظر میرسد که او هیچ نگاهی به من ندارد.
هوش مصنوعی: پروانه جانش را فدای شمع میکند، چون شمع به خاطر قد بلند و دلربای محبوبش به زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است فرشتگان در برابر آدم سر به سجده بگذارند، در حالی که محراب عبادت آدم، تحت قوس ابروی معشوقش قرار دارد؟
هوش مصنوعی: در بازی زندگی، اگر شانس به من روی آورد و به هدفم برسم، باز هم اگر سرنوشت من این باشد که برای دوستی خودم فدای او شوم، این برای من ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: من از هر دو جهان دور هستم، اما فقط یک تکه موی آن محبوب برایم از هر دو دنیا ارزشمندتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
[...]
باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست
آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست
دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار
طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست
در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل
[...]
ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست
روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست
آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست
لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست
صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد
[...]
آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست
سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست
کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید
دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست
گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را
[...]
عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو
عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست
لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.