گنجور

 
اهلی شیرازی

اگر ز کین‌کشی‌ام غم ز خشم و کینم نیست

ز رشک غیر می‌سوزم که تاب اینم نیست

یکی به کفر خوش است و یکی به دین شادست

من از خیال تو پروای کفر و دینم نیست

نشان پای سگان تو گلستان من است

به غیر ازین ز دو عالم گلی زمینم نیست

کدام شب که نه دست دعاست بر فلکم

کدام روز که بر خاک ره جبینم نیست

به غیر ناله چو مجنون نماند هم‌نفسم

به جز سگان درت هیچ هم‌نشینم نیست

ز طوف کوی تو پروای جنتم نبود

ز دیدن تو نظر سوی حور عینم نیست

نظر به گنج زر از گریه کی کنم اهلی

کدام گنج که در کنج آستینم نیست

آیینه است دوست گرت رشک غیر ازوست

در غیر او مبین که نبیند به غیر دوست

ای شهسوار حسن تو چوگان ز زلف ساز

کافتاده در ره از سرما صدهزار گوست

در قبضه مراد تو باشد اگر مرا

یک مشت استخوان چو کمان است زیر پوست

گاهی نگه کنی به من ای آروزی جان

لیکن نه آن نگه که مرا از تو آرزوست

مژگان خون‌چکان من است این به گرد چشم

یا سرخ بید هر طرفی بر کنار جوست

اهلی غزال مشک‌فشانی است کلک تو

کز نافه‌های او همه آفاق مشکبوست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابوالفرج رونی

دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست

از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است

سوزنی سمرقندی

رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت

به بارگاه وزیر خدایگان بنشست

که تا نظر کند اندر جمال طلعت او

که هیچ شه را مانند او وزیری هست

خجسته‌رای و همایون‌لقا و فرّخ‌فال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
قوامی رازی

کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست

در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست

جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان

سریر کفر بلند و سرای ایمان پست

رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد

[...]

انوری

رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل

شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست

زمانه نی در مردی در کرم بشکست

سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست

دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر

[...]

سعدی

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست

که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد

خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه