موبد دویم «خسته» را آرزومندم، و دوستان بی دستان تیتال پاس اندیش پیمان و پیوند. آن داستان دوئی و افسون ما و توئی، که روزی دو از آشوب... زادان هیچ نژاد، در میان فرزندان و خویشان من افتاد، همه را گاو خورد و باد برد. رنگ های رفته از گمارش جام همرنگی، یکتائی بر وی آمد و آب های رفته از پیرایش و پرداخت به خوی خداوند بی انباز و دارای... در هر چه من و فرزندان و دوستان و خویشاوندان راست فرزندی هنر است، و بر همگان به پائی بی لغزش و بازوئی زبردست... فرمان گر برادروار خطر و خسته ایستاده و نشسته، چنگ در چنگ یکدیگر کرده کار اندیش باغ و درخت باشید، و پاس فرمای کاخ و رخت. اگر رشک پیشه بد پسند از اینجا کاغذ پرانی کند، یا در آنجا زشت اندیشه ناخردمند، بد زبانی، گوش پراکن، هوش در چین، خاک انگار و باد شمار.
به خواست پاک یزدان امروز و فردا پراکنده یا فراهم دسته دسته یا با هم رخت به بنگاه و کشتی به کنار خواهیم کشید. کارهای که بر گردن تست، و خارها که در دامن وی، همه بند آزادی خواهد شد و یکسر گل شادی خواهد رست. من بر جای تو و سرکار موبد، بر جای خطر تیاقدار خوشه تا خرمن خواهیم گشت. و بیل در دست، و گیوه در پا، و اره بر کمر، و زنبیل بر دوش، بر باغ و دشت و کشت و کار دامن خواهیم کشید.
شش ماه یکسال بیشتر کمتر هر چند خواهی زی بستگان شاهرود و بسطام پی سپر باش، و هر هنگام از کار ساز و سامان و دید و بازدید خویشان ایشان آسوده و آزاد گشتی، خرم و شاد با سر گرد، دلتنگ مزی، و با بخت کاوش و جنگ میاغاز. هفت سال به دلجوئی اسمعیل بار تیمار بردی، چهل روز هم به خرسندی من شتروار خار بخور و باربکش، نپندارم که بد باشد. سزای نیک کرداران جز این هرگز از تو هیچ خواهش نکرده ام، و فزایش یا کاهش نخواسته.اندیشه سنجیده کن و مرا از نافرمانی رنجیده مخواه. فرزندی خطر اگر هنگام دیدار میان تو و فروغ دیدگان خسته جز این باشد، همه کارت تباه خواهد بود، و دیده مهرت بر چهر نخواهم گشود. کدخداوار و برادر کردار گوشت و ناخن باشید، نه سگ و انبان. هر دو در یک نامه گزارش همدستی و هم پشتی خود را در سمنان یا راه با من رسانید، تا چون کارهای دیگر از این کار نیز آسوده باشم. پاس بندگی های امید گاهی آقا را پس از پرستش پاک یزدان، بر هر کاری پیشی دهید، و با دوست و دشمن یک چشم زد از نرم خوئی و گرم گوئی خودداری مکنید. چاه کن ته چاه است، و خداوند راه بر کنار راه، هر که بر رنج بردباری جوید، واز گفتار خام و کردار سرد خودداری، هم از مزد، هم از یزدان به روزی و پیروزی او راست. بنده خاکسار یغما.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به موضوعاتی از جمله روابط انسانی، همبستگی خانواده و دوستان، و اهمیت کار و تلاش در زندگی میپردازد. گوینده از موبد میخواهد که با همفکری و همدلی، به ایجاد پیوندهای قویتر و همکاری در امور زندگی بپردازند. اشاره به پیشرفت و پیروزی از طریق فعالیت و کار، همچنین اهمیت وفاداری و نیکوکاری در روابط یادآور میشود. به طور کلی، متن بر اتحاد و همدلی در مواجهه با چالشها و تلاش برای ایجاد شادی و آرامش در زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: من برای «خسته» و دوستان بدون دست تیتال آرزومندم؛ این قصه دوگانگی و جادو بین ماست. روزی دو نفر از تنشها و ناملایمات بودند، و همه چیز به هم ریخت. در میان فرزندان و بستگان من، چیزی به جز مشکلات به وجود نیامد. رنگها از ریخت افتاده است و در درون، یکتایی و خلوص خداوند هنوز باقی مانده است. هر چیزی که من و فرزندان و دوستان و خویشاوندانم به دست آوردهایم، هنر و فضیلت را در خود دارد. همه باید استوار و متحد باشند؛ باید دست در دست یکدیگر گذاشته و درخت و باغ را آباد کنیم و از داراییهایمان محافظت کنیم. اگر حسادت یا بدخواهی از جایی سر برآورد و زشتی بگوید، ما باید هوشیار باشیم و آن را نادیده بگیریم.
هوش مصنوعی: به خواست خداوند پاک، امروز و فردا هرچه هست یا به صورت دسته دسته یا به صورت گروهی به بازار و کشتی خواهیم رفت. کارهایی که بر عهده شماست و سختیهایی که برایتان پیش آمده، همگی از بین خواهند رفت و به جای آن شادی و خوشحالی به وجود خواهد آمد. من به جای تو و موبد محترم، در کنار هم خواهیم بود و به کارهایی که در انتظار ماست خواهیم پرداخت. با بیل در دست، دمپایی در پا، اره بر کمر و سبدی بر دوش به باغها و مزارع خواهیم رفت و به کشت و کار خواهیم پرداخت.
هوش مصنوعی: شش ماه، یک سال، بیشتر یا کمتر، هر چقدر که بخواهی با خانوادهات در شاهرود و بسطام بگذران، و وقتی هم که از کار و برقراری دید و بازدید با آشنایان آسوده و رها شدی، با خرم دلی و شادمانی به جستجوی بخت و موفقیت بپرداز. هفت سال برای دلجویی از اسماعیل تلاش کردی، و اگر چهل روز هم برای خوشحالی من زحمت بکشی، فکر نمیکنم که چیز بدی باشد. من هیچ خواستهای جز این از تو ندارم، نه افزایش و نه کاهش. خوب بیندیش و من را از نافرمانی ناخشنود نکن. اگر دیدار تو با فرزند دلبندت به گونهای دیگر باشد، همه کارهایت نابود خواهد شد و دیگر محبتت را بر چهرهام نخواهی دید. باید برادرانه و با همبستگی رفتار کنید، نه مانند سگ و کیسه. هر دو در یک نامه خبر همدلی و حمایت خود را از سمنان یا در مسیر به من برسانید تا مانند سایر کارها از این موضوع هم آسوده باشم. امید به اینکه پس از عبادت خالص خداوند بر هر کاری پیشی داشته باشید و در برخورد با دوستان و دشمنان از ادب و نرمی زبان خودداری نکنید. چاهکن خودش در ته چاه است و خداوند نیز در کنار راه است؛ هرکس بر رنج صبر کند، مزد و پیروزی از آن اوست. اینجانب، خاکسار یغما.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.