آنکه نسرود سخن جز به لب یار منم
و آنکه نشکست گهر در پی دینار منم
آنکه رست ازخطر و بیم به تاکیید یقین
فارغ از کش مکش کلفت پندار منم
گاه دیوان عمل خسرو ایوان صلاح
روز میدان جدل رستم پیکار منم
در ره یار و به پیراهن غیر از درحکم
بارها تجربه شد مور منم مارمنم
چار سوقی است جهان وآنچه درو جور حساب
احتساب همه را شحنه بازار منم
آگهم از عمل شاه و گدا فاش و نهان
نیک و بد را به جزا تخت منم دار منم
خر گله بایره را شیر یله دایره را
طوق زنجیر منم چنبر افسار منم
از در پاس و سرباس همی بر کج و راست
منم افراخته نی تیغ نگو نسار منم
در به چشم از پی باطل نگران حق سپران
سست جان سخت گهر خاک منم خار منم
سعد و نحس این همه را بی مدد اختر و چرخ
کوکب خفته منم دولت بیدارمنم
زی که یازی و گریزی ز که ... بپای
حاکم قتل منم صاحب زنهار منم
مست و مستور به من بر همه ایمن گذرند
حرم کعبه منم خانه خمار منم
گشت ستوار به من رشته دین چنبر کفر
صورت سبحه منم معنی زنار منم
با همه و ز همه از روی حقیقت نه مجاز
خارج و داخل و پنهان و پدیدار منم
ارتباطی دگر انگیخت ز من شرع و طریق
عارف مست منم زاهد هشیار منم
به تولای فنا از در امکان و وجوب
حایل جبر منم فاعل مختار منم
دایر آمد به من آرام زمین جنبش چرخ
دایره سطح و خط و نقطه پرگار منم
میر غایب شه و شه وارث در موکب وی
خیل ارواح سپه بر همه سردار منم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.