شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۰
خوش آب حیاتی است درین چشمه بنوشش
هر زنده ازین آب سبوئی است بدوشش
هر کس که خورد آب ازین چشمه نمیرد
یک جرعه به جانی بخر اما مفروشش
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۵
آن گنج که مخفی بود از عالم و از آدم
پیدا شده است بر من ، من محرم آن گنجم
گنجی که نمی گنجد در مخزن موجودات
در کنج دلم گنجید در کون کجا گنجم
شاه نعمتالله ولی » متفرقات » و من کلامه
آن کیست که سر مست به بازار بر آمد
آن جان جهان است
صد بار فرو رفت و دگر بار بر آمد
تا هست چنان است
خورشید در آئینهٔ مه کرد نگاهی
[...]
شاه نعمتالله ولی » متفرقات » وله ایضاً
تا از سر زلف تو یکی تار برآمد
صد فتنه عیان شد
صد شور ز اسلام و ز کفار برآمد
غوغا به جهان شد
بر خاک زمین چون که یکی جرعه فشاندند
[...]
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۴
ای دل گرت آئینهٔ اخلاص جلی است
از بعد نبی امام میدان که علی است
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۰۲
خوش آب حیاتی است روان از نفس ما
از همدم ما جو نفس همدم ما را
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۹
سروی است قد ما که کشیده است به بالا
خوش آب حیاتی است روان در قدم ما
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۸
گفتند گلابست بدیدیم گل آب است
هر چند گل آب است تو می گو که گلابست
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۱
مجموعهٔ مجموع کمال است که در وی
ساقی بتوان دید چو در ساغر می می