گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵

 

چون گل، درین حدیقه که جای قرار نیست

برگ نشاط، برگ سفر می‌شود مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶

 

نیرنگ چرخ، چون گل رعنا درین چمن

خون دل از پیالهٔ زر می‌دهد مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷

 

مانند لاله، سوخته نانی است روزیم

آن هم فلک به خون جگر می‌دهد مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳

 

پیری مرا به گوشهٔ عزلت دلیل شد

بال شکسته شد به قفس راهبر مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴

 

عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت

افتاد چون دو قطرهٔ اشک از نظر مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹

 

تا در کمند رشتهٔ هستی فتاده‌ام

دل خوردن است کار چو عقد گهر مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۶

 

حِرصی که داشتم به شِکارِ پَری‌رُخان

چون باز، بیش شد ز نظردوختن، مَرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۰

 

خون هزار بوسه به دل جوش می‌زند

از دیدن حنای کف پای او مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۱

 

خضر آورد برون ز سیاهی گلیم خویش

ای عقل واگذار به سودای او مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۲

 

می‌داشت کاش حوصلهٔ یک نگاه دور

شوقی که می‌برد به تماشای او مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۳

 

صد کاسه خون اگر چه کشیدم درین چمن

زردی نرفت چون گل رعنا ز رو مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۷

 

کو عشق تا به هم شکند هستی مرا

ظاهر کند به عالمیان پستی مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۸

 

تا آتش از دلم نکشد شعله چون چنار

باور نمی‌کنند تهیدستی مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۲

 

زُ اْفتادگی، به مَسنَدِ عزّت رسیده است

یوسف، کُنَد چگونه فراموش، چاه را؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۴

 

بپذیر عذر باده‌کشان را، که همچو موج

در دست خویش نیست عنان، آب برده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۵

 

مَشمُر زِ عمرِ خود، نَفَسِ ناشمرده را

دفتر مَساز، این وَرَقِ بادبُرده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۹

 

عیدست مرگ، دست به هستی فشانده را

پروای باد نیست چراغ نشانده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۱

 

شبنم ز باغبان نکشد منت وصال

معشوق در کنار بود پاک دیده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۳

 

چون آمدی به کوی خرابات بی‌طلب

بر طاق نه صلاح و فرود آر شیشه را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۴

 

شاید به جوی رفته کند آب بازگشت

چون شد تهی ز باده، مبین خوار شیشه را

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
۸۱
sunny dark_mode