گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - پیام شاعر

 

طبع بلند مرا کیست که فرمان برد

ز من پیامی بدان مردک کشخان برد

گوید یکچند باز جانب یزدان‌شناس

بترس اگر داوریت کس بر یزدان برد

توئی که از دیرگاه رای خطاکار تو

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - دین و دولت

 

مژده‌ که بگرفت جای از بر تخت کیان

شاه جهان پهلوی میر جهان پهلوان

نابغهٔ راستین‌، قائد ایران زمین

پادشه بی‌قرین‌، خسرو صاحبقران

شیردل و پیل‌تن‌، یکه‌سوار وطن

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » فتح تهران

 

مژده که آمد برون خاطر ما ز انتظار

مژدهٔ فتح‌الفتوح داد به ما کردگار

حق در رحمت گشود بر دل امیدوار

فتح به ما شد قرین‌، بخت به ما گشت‌ یار

ناصر ملت نمود فتحی بس نامدار

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » تهنیت فتح آذربایجان

 

فلق لیل‌الفراق‌، وریح وصل تفوح

وصاح دیک‌الصباح‌، فقم لاجل‌الصبوح

زان می گلگون بیار، نهفته از عهد نوح

کوکب برج ظفر گوهر درج فتوح

نیرو بخشای تن‌، راحت‌افزای روح

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » ایران مال شماست

 

هان ای ایرانیان‌! ایران اندر بلاست

مملکت داریوش دستخوش نیکلاست

مرکز ملک کیان در دهن اژدهاست

غیرت اسلام کو؟ جنبش ملی کجاست

برادران رشید! این همه سستی چراست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode