گنجور

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴۰ - در وصف قلعه

 

قوی قلعه او که خاکش به پاکی

چو قلعی ولیکن از او عاجز آذر

پر از زرکانی و تیغ یمانی

پر از شیر جنگی و ببر دلاور

ز ماهی فروترش بنیاد لیکن

[...]

عسجدی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۶۱ - در مناعت خویش گوید

 

اگر نسبتم نیست یا هست حرم

اگر نعمتم نیست یا هست رادم

عسجدی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۹۱ - قطعه

 

یکی اژدهای دمنده چو بادی

یکی در نخیزی خزنده چو ماری

اگر ماری و گژدمی بود طبعش

بصراش چون مار کردند ماری

عسجدی
 
 
sunny dark_mode