گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹

 

گر بگویم به تو ای مه که چه زیبندهٔ نازی

رخ بر افروزی و از عشوه و نازم بگدازی

گر بدانی که چه خوبست خطت بر ورق گل

یکنفس آینه از پیش نظر دور نسازی

کشته و مرده ی آنم که برعنایی و شوخی

[...]

بابافغانی
 
 
sunny dark_mode