گنجور

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

به حریم کوی دلبر که برد پیام ما را

که به پادشه بگوید سخن من گدا را

بود آرزو همینم، که نهد قدم به چشمم

همه زین غمم که مژگان خلد آن عزیز پا را

رخ و لعل و زلف او را گل و قند و مشک گفتم

[...]

افسر کرمانی
 
 
sunny dark_mode