گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۵

 

زندگی در جمع سامان رفت، حیف

صبح در خواب پریشان رفت، حیف

دانه اشکی نیفشاندیم ما

عمر چون سیل بهاران رفت، حیف

نور جان در ظلمت آباد بدن

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۷

 

خواست شاهد می پرستم، یللی

آنچه او می خواست هستم، یللی

دست رقصم آستینی بیش نیست

دست یار افشاند دستم، یللی

چون حباب از آه کارم شد درست

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode