گنجور

 
۱
۲
۳
۶
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۰ - در مدح نصر بن احمد سامانی

 

حاتم طایی تویی اندر سخا

رستم دستان تویی اندر نبرد

نی، که حاتم نیست با جود تو راد

نی، که رستم نیست در جنگ تو مرد

۲ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۳

 

یخچه می‌بارید از ابر سیاه

چون ستاره بر زمین از آسمان

چون بگردد پای او از پای دار

آشکوخیده بماند همچنان

۲ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۹

 

جمله صید این جهانیم، ای پسر

ما چو صعوه، مرگ بر سان زغن

هر گلی پژمرده گردد زو، نه دیر

مرگ بفشارد همه در زیر غن

۲ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۶

 

مار را، هر چند بهتر پروری

چون یکی خشم آورد کیفر بری

سفله طبع مار دارد، بی خلاف

جهد کن تا روی سفله ننگری

۲ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

 

بوی جوی مولیان آید همی

یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی‌های او

زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست

[...]

۷ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱

 

گرچه بشتر را عطا باران بود

مر ترا زر و گهر باشد عطا

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۵

 

بودنت در خاک باشد، بافدم

هم چنان کز خاک بود انبودنت

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۸

 

با درفش کاویان و طاقدیس

زر مشت افشار و شاهانه کمر

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۶

 

چون لطیف آید به گاه نوبهار

بانگ رود و بانگ کبک و بانگ تز

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۶

 

بس عزیزم، بس گرامی، شاد باش

اندرین خانه بسان نو بیوک

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۷

 

یک به یک از در درآمد آن نگار

آن غراشیده ز من، رفته به جنگ

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۹

 

چو هامون دشمنانت پست بادند

چو گردون دوستان والا همه سال

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۸

 

تلخی و شیرینیش آمیخته است

کس نخورد نوش و شکر با پیون

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۷

 

آتش هجر ترا هیزم منم

و آتش دیگر ترا هیزم پده

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱

 

هرکه نامخت از گذشت روزگار

نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

۱ بیت
رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲

 

از خراسان آن خورِ طاووس وش

سوی خاور می‌خرامد شاد و خوش

کآفتاب آید به بخشش زی بره

روی گیتی سبز گردد یکسره

مهر دیدم بامدادان چون بتافت

[...]

۴ بیت
رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳

 

هم چنان سرمه که دخت خوب روی

هم به سان گرد بردارد ز روی

گرچه هر روز اندکی برداردش

بافدم روزی به پایان آردش

۲ بیت
رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴

 

شب زمستان بود، کپی سرد یافت

کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت

کپیان آتش همی پنداشتند

پشتهٔ هیزم برو بر داشتند

۲ بیت
رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵

 

آن گرنج و آن شکر برداشت پاک

وندر آن دستار آن زن بست خاک

باز کرد از خواب زن را نرم و خوش

گفت: دزدانند و آمد پای پش

آن زن از دکان فرود آمد چو باد

[...]

۴ بیت
رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۶

 

دمنه را گفتا که تا: این بانگ چیست؟

با نهیب و سهم این آوای کیست؟

دمنه گفت او را: جزین آوا دگر

کار تو نه هست و سهمی بیشتر

آب هر چه بیشتر نیرو کند

[...]

۴ بیت
رودکی
 
 
۱
۲
۳
۶
 
تعداد کل نتایج: ۱۱۹