گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

ای ز یاران گشته غافل از تو خود یاری نیاید

خفته‌ای در جامه ناز از تو بیداری نیاید

قدر غمخواران عشق خود ندانی تا چو ایشان

غم خوری بسیار و پیشت کس به غمخواری نیاید

از در تو نان نیابم زآنکه همچون من گدا را

[...]

سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲

 

زنده نبود آن دلی کز عشق جانان باز ماند

مرده دان چون دل ز عشق و جسم از جان باز ماند

جای نفس و طبع شد کز عشق خالی گشت دل

ملک دیوان شد ولایت کز سلیمان باز ماند

جان چو کار عشق نکند بار تن خواهد کشید

[...]

سیف فرغانی
 
 
sunny dark_mode