بخش ۷۸ - در معنی این حدیث که «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک»؛ این تن را که دوستتر از همه میداری و بر وی لرزی از او قویتر دشمنی نداری
مصطفی گفت بدترین دشمن
مر ترا نفسِ تست اندر تن
پند او را به هیچ نوع قبول
مکن ار چه همه بود معقول
هرچه گوید خلاف آن میکن
شاخ زشت است برکنش از بن
عقل مرد است و نفس باشد زن
هرچه زن گویدت به رویش زن
قصد خون تو دارد آن دشمن
مرد باش و بزن ورا گردن
زود بهر خداش کن قربان
تا شود کشف معنی قرآن
زانکه احمد به مرگ کرد آن کشف
تا نمرد او نگشت قرآن کشف
مرده بود از حیات نفس تمام
نبد از هستیش بر او جز نام
نفس را کشته بود پیش از مرگ
بهر حق کرده غیر حق را ترک
چون شوی کشته همچو او آنگاه
گردی از حال کشتگان آگاه
نفس را کش تو زود چون احمد
تا شوی زنده و رسی به احد
نفس را کش که مار رهزن اوست
عقل یار است و رهبر و نیکوست
نفس فرش است تحت فرش بود
عقل عرش است فوق عرش بود
چون کنی بیخ نفس را از بن
بخشدت حق ز جود علم لدن
تن ما آلت است در کف جان
هیچ آلت ز خود نشد جنبان
قال از حال میشود پیدا
تا چه حال است در تو ای جویا
گر بود حالت خوش و زیبا
چشم باطن از آن شود بینا
ور بود حالت تو زشت و پلید
همه گردند از آن سفیه و بلید
حال بد را بدَل کن ای طالب
تا که قال خوشت شود غالب
چون که آمد ز حال خوش قرآن
گشت آن قال معجزه به جهان
پیش از موت موت این باشد
اینچنین موت نورها پاشد
موت تبدیل روح حیوانی است
اینچنین موت خلق انسانی است
رستن از جهل و جمله علم شدن
پاک گشتن ز خشم و حلم شدن
اینچنین موت را که خواند موت؟
اینچنین یافت را که خواند فوت؟
چون که از نفس بد شوی تو جدا
رسدت وصل در جوار خدا
وصل چه؟ چونکه جام حق خوردی
بی دوی عین ذات او گردی
دوی اینجا بوَد که هستی تست
یک بود آن طرف که مستی تست
عدد اندر چراغهاست بدان
نورشان بی دوی بود یکسان
گر ترا در چراغها شکی است
در یقین رو بدان که نور یکی است
نی که یک گوهر است دایم جان
گرچه هستند بی عدد ابدان
تابد از هر بدن برون تابش
تابشش را ببین و دریابش
کاوست یک گوهر و نگردد دو
گرچه خود را نماند از من و تو
هستی آدمی است شهر عظیم
اندر او صد هزار خلق مقیم
فکرها اند خلق نی اجسام
جسمها فکر را چو آلت رام
جسم از اندیشه میشود جنبان
گه سوی خانه گه سوی دکان
هر کجا گویدش برو برود
هرچه فرمایدش تن آن شنود
بس یقین شد که جسم آلت اوست
فکر مغز است و جسم باشد پوست
خلق زنده بدان که افکاراند
زانکه تنها به فکر برکارند
جسم چون مرکب است و فکر سوار
هر کجا راندش رود ناچار
صور آب و گل بود محدود
فکرها بیشمار و نامعدود
در چنان شهر کاین چنین خلقاند
نیم بدخو و نیم خوش خلقاند
عقل و نفساند اندر آن حاکم
آشکارا و هم نهان حاکم
شحنه و نایب خدا خرد است
شحنهٔ دیو نفس شوم بد است
حکم عقل ار در او بود ناقد
نفس معزول گردد و کاسد
باشد آن شهر خاص از آن خدا
شود ایمن ز رنج و خوف و بلا
تا ابد دائماً بود معمور
هم اهالیش غرق عیش و سرور
اندر آن شهر باغها و قصور
سقف و دیوارشان همه از نور
ذکر حق بشنوی ز بازارش
بوی حق آیدت ز گلزارش
همه دایم به روزه و به نماز
به صفا و به عشق و صدق و نیاز
همه از جان و دل به حق مشغول
همه را حاصل اندر و مأمول
تا خدا هست باشد آن باقی
از شراب طهور حق ساقی
ور شود نفس حاکم اندر شهر
آخر آن شهر را بسوزد قهر
اندر آنجا چو عقل شد معزول
گشت منصب از آن نفس فضول
نایب دیو شد در او بر کار
مردمش گشته زو همه فجار
غافل از حق همه صغیر و کبیر
نفس در وی امیر و عقل اسیر
همه محکوم حکم دیو لعین
برده ایمان ز جمله آن بیدین
همه مشغول اندر او به فجور
همه را از زنا و خمر سرور
همه را عشق امردان و زنان
همه را ذوق از کباب و ز نان
خویشتن را همه سپرده به دیو
همه اندر ضلال رفته ز ریو
ور بود حکم هر دو اندر شهر
نیم او لطف دان و نیمی قهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مصطفی میگوید بدترین دشمن انسان نفس اوست که در تنش قرار دارد. نباید به پند آن گوش داد، زیرا همواره بر خلاف عقل عمل میکند. مرد باید بر نفس خود غلبه کند و آن را از بین ببرد. مرگ نفس قبل از مرگ جسمی، انسان را به درک و شناخت خداوند نزدیک میکند. این مرگ به معنای رستن از جهل و تبدیل به انسان کامل و نیکوست.
نفس مانند ماری است که انسان را در خطر قرار میدهد، در حالی که عقل یاری دهنده و راهنماست. تحقق این مرگ به رهایی از هرچه زشت و پلید میانجامد و انسان را به قرب الهی میرساند. وجود انسان یک شهر بزرگ است که در آن افکار و اندیشهها بر جسم حکومت دارند. در این شهر، اگر عقل حاکم باشد، انسان به آرامش و سعادت دست مییابد؛ اما اگر نفس تسلط یابد، انسان را به فساد و گمراهی میکشاند.
در نتیجه، باید بر نفس خود غلبه کرد تا به زندگیای معنادار و متصل به خداوند دست یافت.
هوش مصنوعی: مصطفی اشاره میکند که بدترین دشمن تو، نفس خودت است که در وجود تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: او را به هیچ شکلی نصیحت نکن، هرچند تمام حرفهایش منطقی به نظر برسد.
هوش مصنوعی: هر چه که بگوید مخالف آن، زشت و ناپسند است و باید آن را ریشهکن کرد.
هوش مصنوعی: عقل مانند مردی است و نفس مانند زنی. هر چیزی که زن (نفس) به تو میگوید، با نگرش به آن، باید به روی او (یعنی نفس) توجه کنی.
هوش مصنوعی: دشمن به دنبال آسیب رساندن به توست، پس باید قوی و شجاع باشی و به او مقابله کنی.
هوش مصنوعی: هر چه سریعتر برای خدا خودش را قربانی کن تا معانی قرآن برایت آشکار شود.
هوش مصنوعی: چون پیامبر احمد (ص) از دنیا رفته است، حقیقت معانی قرآن نیز به کاملترین شکل خود نمایان نمیشود تا زمانی که او در قید حیات بود.
هوش مصنوعی: او به طور کامل از زندگی خویش جدا شده بود و جز یک نام از او باقی نمانده بود.
هوش مصنوعی: این شخص قبل از اینکه بمیرد، نفس خود را کنترل کرده و به خاطر حق، از هر چیزی غیر از حق فاصله گرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که به سرنوشت او دچار شدی و کشته شدی، آنگاه از وضعیت و حال کسانی که به این سرنوشت دچار شدهاند، باخبر خواهی شد.
هوش مصنوعی: زود نفس خود را آرام کن، مانند احمد تا زنده شوی و به مقام والا دست یابی.
هوش مصنوعی: نفس را کنترل کن که مانند ماری در کمین است و عقل، همیار و راهنمای خوبی است.
هوش مصنوعی: نفس در جایگاه فرشی قرار دارد و عقل در جایگاه عرش. هرکدام از آنها در سطحی متفاوت از وجود خود قرار دارند.
هوش مصنوعی: هنگامی که ریشه نفس خود را از عمق وجود قطع کنی، خداوند به تو از فضل و علم بیپایان خود بخشش میکند.
هوش مصنوعی: بدن ما ابزار و وسیلهای است در دست روح، اما هیچکدام از این ابزارها به خودی خود توانایی حرکت ندارند.
هوش مصنوعی: حال و وضعیت تو، هرچه که باشد، از گفتار و رفتارهای تو آشکار میشود. این نشان میدهد که آنچه در درون توست، بر زبان و رفتار تو تأثیر میگذارد، ای کسی که در پی کشف آن هستی.
هوش مصنوعی: اگر حال خوش و زیبایی داشته باشی، چشمان باطن تو قادر به دیدن حقایق میشوند.
هوش مصنوعی: اگر حال تو بد و ناپسند باشد، همه از آن نادانی و زشتی به دور خواهند شد.
هوش مصنوعی: بدی را با خوبی عوض کن، ای خواهان، تا حال خوش تو غالب شده و پیروز شود.
هوش مصنوعی: زمانی که قرآن با حالتی خوش به ظهور رسید، گفت و گوی شگفتانگیزی در جهان به وجود آمد.
هوش مصنوعی: پیش از اینکه انسان بمیرد، باید نسبت به زندگی و وجود خود آگاه شود. مرگ به نوعی روشنایی میافکند و درک عمیقتری از زندگی به انسان میدهد.
هوش مصنوعی: مرگ، تبدیل روح حیوانی به چیزی دیگر است و به همین ترتیب، مرگ انسانی نیز به تغییر و تحول در وجود او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: رهایی از نادانی و تبدیل شدن به فردی عالم، به دور شدن از خشم و به دست آوردن صبر و بردباری است.
هوش مصنوعی: موت را چگونه میتوان موت نامید؟ و وقتی به پایان چیزی میرسیم، آیا واقعاً آن را پایان میدانیم؟
هوش مصنوعی: اگر از نفس و خواستههای بد فاصله بگیری و خود را پاکسازی کنی، به نزدیکی و ارتباط با خداوند دست خواهی یافت.
هوش مصنوعی: اتصال به حقیقت چیست؟ زمانی که با نوشیدن می (جام حق)، بدون هیچ گونه فاصله یا حجاب، به ذات او برخورد میکنی و در حقیقت، به آن وجود یگانه تبدیل میشوی.
هوش مصنوعی: در اینجا جایی است که وجود توست و آن سو جایی است که حالت مستی را میتوان دید.
هوش مصنوعی: در درون چراغها، عدد و نور آنها مشخص است، به گونهای که بدون هیچ تفاوتی، نور یکسانی را از خود ساطع میکنند.
هوش مصنوعی: اگر در روشناییهای مختلف تردید داری، به یقین برگرد و بدان که نور در نهایت یکی است.
هوش مصنوعی: نی، که همانند یک گوهر باارزش است، همیشه جان و روح را در بر دارد، هرچند که بدنها و شکلهای ظاهری بسیاری وجود دارند.
هوش مصنوعی: تا از هر شخصی نور و روشنیاش را ببینی و درکش کنی.
هوش مصنوعی: هر کس یک ارزش و ماهیتی دارد که نمیتواند دوباره تکرار شود، حتی اگر خود را از ما جدا کند.
هوش مصنوعی: وجود انسان مانند یک شهر بزرگ است که در آن هزاران نفر زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: اندیشهها و افکار هستند که انسانها را شکل میدهند، نه فقط جسمها. جسمها تنها وسیلهای هستند که افکار را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: بدن تحت تأثیر افکار و ایدهها حرکت میکند؛ گاهی به سمت خانه و گاهی به سمت فروشگاه.
هوش مصنوعی: هر جا که به او بگوید برو، بدون پرسش میرود و هر دستوری که به او داده شود، بدون چون و چرا انجام میدهد.
هوش مصنوعی: به طور قطع، مشخص است که جسم تنها وسیلهای برای اوست؛ تفکر و اندیشه در مغز شکل میگیرد و جسم فقط ظاهر و پوششی است.
هوش مصنوعی: مردم زندهاند به خاطر افکارشان، زیرا تنها با فکر کردن است که به کارهایی مشغول میشوند.
هوش مصنوعی: بدن مانند یک وسیله نقلیه است و ذهن مانند سوار بر آن. هر کجا که ذهن بخواهد، بدن نیز ناچار به دنبال آن خواهد رفت.
هوش مصنوعی: شکل و نمای آب و گل محدود و مشخص است، اما افکار و ایدهها بسیار زیاد و بیپایان هستند.
هوش مصنوعی: در چنین شهری که مردمش چون هستند، برخی بدخلق و برخی خوشخلقاند.
هوش مصنوعی: عقل و نفس دو نیروی مهم و تأثیرگذار هستند که یکی به صورت مستقیم و واضح در زندگی ما حضور دارد و دیگری به طور غیرمستقیم و درونی بر ما تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: خرد به عنوان نمایندهای از خداوند و نیابت از او عمل میکند، در حالی که نفس انسانی، که شبیه یک دیو است، بواسطه بدیهایش خطرناک و ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: اگر عقل در این موضوع حکم کند، پس قضاوت نفس به کنار گذاشته میشود و ارزش خود را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: به آن شهر خاص که متعلق به خداست، امید داریم که از رنجها، ترسها و مشکلات محفوظ بماند.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که جایی برای همیشه آباد و پر رونق خواهد بود، بهطوری که ساکنان آن همواره در شادی و خوشی زندگی خواهند کرد.
هوش مصنوعی: در آن شهر، باغها و کاخها وجود دارد که سقف و دیوارهای آنها همگی از نور ساخته شدهاند.
هوش مصنوعی: هرگاه از یاد خدا سخن بشنوی، بوی حقیقت و خوبی را مانند عطری دلانگیز از جایی که گلها شکوفه زدهاند، حس خواهی کرد.
هوش مصنوعی: همه به طور مداوم در حال روزه گرفتن و نماز خواندن هستند و در حالتی پاک و از روی عشق و صداقت و نیاز به درگاه خداوند به سر میبرند.
هوش مصنوعی: همه با تمام وجود به حق مشغولند و هر یک به چیزی که میخواهد و آرزو دارد، دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خدا وجود دارد، آن چیزهای پاک و معنیدار نیز باقی خواهند ماند.
هوش مصنوعی: اگر نفس حاکم بر یک شهر شود، آن شهر در نهایت به نابودی و ویرانی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: در آنجا که عقل کنار گذاشته شد، مقام و منزلت از آن نفس بیفایده و اضافی دور افتاد.
هوش مصنوعی: دیو، نمایندهای در وجود او شده و به خاطر مردم، تمامی کارهای زشت و ناپسند از او سر زده است.
هوش مصنوعی: همه انسانها، چه کوچک و چه بزرگ، از حق غافلاند و در وجودشان نفس حاکم است و عقل آنها در سلطه نفس اسیر شده است.
هوش مصنوعی: تمام افراد به حکم شیطانی که از ایمان جدا شدهاند، محکوماً. آنها از جمعی که بدون ایماناند، پیروی میکنند.
هوش مصنوعی: همه درگیر لذات دنیوی هستند و از زنا و شرابخواری شاداب و خوشحالند.
هوش مصنوعی: عشق به جوانان و زنان همه را مشغول کرده و همه از بوی خوش کباب و نان لذت میبرند.
هوش مصنوعی: انسان خود را به دست شیطان سپرده و همه در گمراهی و انحراف قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر هر دو در شهر فرمانروایی کنند، او را نیم به لطف و نیم به قهر بشناس.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.