چرخ نامرد است، اگر مردی ازو یاری مخواه
خویش را در زیر بار یک جهان خواری مخواه
تا توان از تلخ و شیرین جهان پرهیز کرد
همچو چشم خوبرویان، غیر بیماری مخواه
در لباس خرمی صد عقده می روید ز دل
سرو قامت باش، لیکن رخت زنگاری مخواه
در شب زلفش مده چون شانه هرگز تن به خواب
گر سراپا چشم گردی، غیر بیداری مخواه
زورق از یمن سبکباری به ساحل می رسد
جان اگر خواهی، درین دریا گرانباری مخواه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.