گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
طغرای مشهدی

بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست من

که هرگز یک سر مویش نمی آید به دست من

من آن پیمانه ام کز کثرت موج تنک ظرفی

بود گوش حباب می بر آواز شکست من

در اقلیم بنای خلقت آن برگشته ایامم

که شام آخر دنیا، بود صبح الست من

 
sunny dark_mode