گنجور

 
طغرای مشهدی

به زیر زلف تا کی رویت از عاشق نهان باشد؟

رخی بنما به او، گوهر شناس شبچراغش کن

ز من احوال شمع رفته از محفل چه می پرسی؟

زباندان پر پروانه شو، ز آتش سراغش کن

کند تا فصل گل از بستن در، باغبان توبه

در ایام خزان، یک هفته در زندان باغش کن!