گنجور

 
طغرای مشهدی

کو پیر مغان کز می اسرار زند حرف

با ما به لب ساغر سرشار زند حرف

چشمک زدن نرگس او دلخوشی آورد

شاد است پرستار چو بیمار زند حرف

واعظ به سخن عزت خود را مده از دست

کم قدر شود مرد چو بسیار زند حرف

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode