گنجور

 
طغرای مشهدی

تا جان فدا نمایم، بر زخمه های مطرب

سر می نهم چو غیچک، در پیش پای مطرب

دف را چو گرم سازد، آرم ز سوز گریه

بر روی دست مژگان، آتش برای مطرب

گل از مقام صوتش، می تافت گوش رغبت

بلبل اگر نمی داشت، طرز نوای مطرب

شهر پیاله نوشی، همچون حصار نغمه

بی کوچه نشاط است،گر نیست جای مطرب

چاک دلم نسازد، با سوزن رفوگر

از رشته گر نبینم، رنگ صدای مطرب

شد در کف تعلق، سیب دلم دوپاره

نصفی برای ساقی، نصفی برای مطرب