ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان
صحائف عندی للعتاب طویتها
ستنشر یوما و العتاب طویل

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان
من لم یودبه والداه
ادبه اللیل و النهار

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان
ظننت به ورد المکارم و العلی
ولکنه شوک یقطع احشایی

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
ففعلک ان سئلت لنا مطیع
و قولک ان سالت لنا مطاع

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
ففی فواد المحب نار هوی
احر نار الجحیم ابردها

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
یا راقد اللیل مسرورا باوله
ان الحوادث قد یطرقن اسحارا

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
لولا مزاحمه الصباح وان هدی
کان الکری یا طیف قد اسدی یدا

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
ستبدی لک الایام ما کنت جاهلا
ویاتیک بالاخبار من لم تزود

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
آتت زائرا ما خامر الطیب ثوبها
و کالمسک من ارادنها یتضوع

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
رضاک رضای الذی اوثر
و سرک سری فما اظهر

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
دع ذکر هن فما لهن وفاء
ریح الصبا و عهودهن سواء

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
سقی الله ارضا زینت عرصاتها
بابناء فضل من شیوخ و شبان

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
کان نجوم اللیل خافت مغاره
فمدت علیه من عجاجته حجبا

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
تذکرت ایاما لنا ولیالیا
مضت، فجرت من ذکر هن دموع
فهل بعد تفریق الحبیب تواصل؟
و هل لنجوم قد افلن طلوع؟

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۲ - داستان مرد لشکری با معشوقه و شاگرد
خریده لو راتها الشمس ما طلعت
ولو راها قضیب البان لم یمش

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۲ - داستان مرد لشکری با معشوقه و شاگرد
اوفی بکل الحسن بعض صفاتها
و وفی بقتل الصب خلف عداتها
سحاره الالحاظ لم ار عینها
الا رایت الموت فی لحظاتها

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۲ - داستان مرد لشکری با معشوقه و شاگرد
علی الذین کووا قلبی بهجرهم
سلام خالقنا ما اورق الشجر
تو دانی که من جز تو کس را ندانم
تویی یار پیدا و یار نهانم

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۲ - داستان مرد لشکری با معشوقه و شاگرد
تعالوا نشرب الراح
بکاسات و اقداح
