طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹ دردا که بت ستیزه کاری دارم وز غمزه او جان فگاری دارم مردم گویند روزگارت چونست می پندارند روزگاری دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از درد و غم عشقش میگوید و ابراز میکند که با وجود مشکلات و چالشهای فراوان، همچنان به خاطر معشوقش زندگی میکند. وقتی دیگران از حال و روز او سوال میکنند، به اشتباه فکر میکنند که او زندگی راحتی دارد، در حالی که واقعیت متفاوت است.
هوش مصنوعی: آه! من معشوقهای رشتهدار و چالاک دارم و به خاطر ناز و کرشمهاش، جانم در خطر است.
هوش مصنوعی: مردم میپرسند حال و روزت چطور است، اما فکر میکنند که من روزگار خوب و خوشی دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.