×
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۹
گر براند سویم آن شاهسوار چابک
من نثارش کنم این جان گرانمایه سبک
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۲
ای رخ خوب تو فرخنده تر از ماه منیر
هست خرمای لب لعل تو پرورده به شیر
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۵
سالها خرقه ما در گروه صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۴۶
مرا که سینه هبا شد ز عین دلتنگی
اثر نمی کند این دم در آن دل سنگی
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۵۲
چه گونه عرضه کنم با تو داستان فراق
قلم مگر بدهد شرح از زبان فراق
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۵۳
ای ز سودای لب لعل تو شور ی به نمک
وز فروغ رخ تو تافته خورشید فلک
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۵۶
تا دل به دام زلف سیاه تو مبتلاست
جان رمیده بین که گرفتار صد بلاست
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۷۵
تاج سیاه و زلف سیاه و رخ چو ماه
نشو و نمای بدر ببین در شب سیاه
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۰۱
ای سرشته غم و درد تو به آب و گل من
سوخت در آتش هجران تو مسکین دل من
۱
۲