×
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱
امشب از شعله آهم جگر غم میسوخت
بر من و زندگی من دل ماتم میسوخت
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۵
ز آن خوبتری که کس خیال تو کند
یا همچو منی فکر وصال تو کند
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۵
رمزی است خط دوست که چون بخت سرآید
آب سیه از چشمه خورشید برآید
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۷
زبون دردپرستان زلف یار شدم
نه صید دوست که صید دل فگار شدم