اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۱ - الصفا
سجاده به روی آب انداخته گیر
خود را به نماز و روزه بگداخته گیر
چون حجرهٔ باطنت مصفّا نبود
پر نقش و نگار گلخنی ساخته گیر
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۲ - الصفا
شرط است مرا زخویشتن برگشتن
با هر که کم از من است همسر گشتن
نابالغی مرا مشوّش نکند
دون القلتین است مکدّر گشتن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۳ - الصّبر
بر مردم اهل گر بد و نیک آید
گه بسته شود کار و گهی بگشاید
غم در دل تو حامله ورجای گرفت
دلتنگ مشو بوک به شادی زاید
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۴ - الصّبر
کاری که فروبندد و رخ ننماید
دلتنگ مشو که عاقبت بگشاید
یاقوت همی قیمت از آن افزاید
کز سنگ به روزگار بیرون آید
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۵ - الصّبر
در محنت اگر چه صبر ایّوبی به
چون عشق به روی تست مغلوبی به
هرگاه که از حجاب بیرون آیی
ناچیز شود وجود محجوبی به
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۶ - الصّبر
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
یعنی که دگر به دل مدار اندیشه
کو صبر و کدام دل، چه می گویی تو
یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۷ - الصّبر
صبری که دلم بدو قوی بود برفت
بس دیر به دست آمد و بس زود برفت
هر چند که لاف پایداری می زد
چون آتش غم بدید چون دود برفت