گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۹
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

 

امروز که باغ و راغ آراسته‌اند

وز نکهت گل دماغ آراسته‌اند

رشک سوسن ز لاله بیشم سوزد

کش سر تا پا ز داغ آراسته‌اند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲

 

ارباب وفا ز ما وفا می‌طلبند

صبحند و ز من نور و ضیا می‌طلبند

آری آنها که از کمال آگاهند

هر چند زرند کیمیا می‌طلبند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳

 

در روز ازل بخت زبونم دادند

این جرعه ازین جام نگونم دادند

چون تشنه به خون خویش دیدند مرا

از هر بن مو دجله خونم دادند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴

 

روزم ز فراق دود گلخن سازند

در وصل شبم چراغ ایمن سازند

شمعم که درین انجمن راز مرا

هر صبح کشند و باز روشن سازند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵

 

آن روز که چهره عذاب افروزند

وین مشت خس از تاب قیامت سوزند

بر سر گل خورشید به محشر آیم

تا دوزخیان گرم‌روی آموزند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶

 

در ساغر عیش باده خامان ریزند

عشاق ز دیده خون به دامان ریزند

بی‌درد کجا ذوق محبت ز کجا

این شهد به کام تلخکامان ریزند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

 

این خشک‌بران که دست‌کشت هوسند

گویند هماییم ولیکن مگسند

خشنود ز کامرانی بی‌طربند

خرسند به زندگانی بی‌نفسند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸

 

نوروز چو خان به بخت فیروز کند

دولت عید مراد آن روز کند

هر روز که در دولت او کهنه شود

آن را به شگون زمانه نوروز کند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹

 

زآن خوبتری که کس خیال تو کند

یا همچو منی فکر وصال تو کند

شاید که به آفرینش خود نازد

ایزد چو تماشای جمال تو کند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰

 

چون جان و دل از درش سفر ساز کنند

سر تا پایم ولوله آغاز کنند

همچون سپه شکسته اول منزل

یک یک سوی کوی دوست پرواز کنند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱

 

این کج نظران به گلشنی رو نکنند

تا همچو گلش رخنه شش سو نکنند

آغوش مشام بر گلی نگشایند

کش چون گل آفتاب بی بو نکنند

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۲

 

عشقت صنما دل مشوش خواهد

از دیده به جای آب آتش خواهد

گو غم شبخون آر بر آن بوالهوسی

کو روی تو بیند و دل خوش خواهد

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳

 

این خلد که از فیضص ازل یاد دهد

خاکش نفس مسیح بر باد دهد

رضوان اگر این بهشت را دریابد

آن جنت کهنه را به شداد دهد

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۴

 

آن ساقی گلچهره که می می‌پیمود

میر مجلس دوش هم آغوشش بود

تا صبح پسین عبادتی می‌کردند

آن یک به رکوع بود و آن یک به سجود

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

گر جانت درین بادیه بی‌آب بود

در تشنه‌‌لبی چو شعله در تاب بود

زنهار مخور فریب عادت کانجا

دریا تشنه سراب سیراب بود

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶

 

شوخی که گلش بهار امید بود

با تنباکوش الفت جاوید بود

هم عارض خورشید بپوشد از ناز

ز آن ابر که خانه‌زاد خورشید بود

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۷

 

هجر تو و دیده آتش و موم بود

چشمی که ترا ندیده آن شوم بود

ای قبله دیده دیده خود کافر نیست

کز قبله خود همیشه محروم بود

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۸

 

دوشت گویا دل به خروش آمده بود

وز ساغر درد جرعه‌نوش آمده بود

کز غصه سپهر خاک بر سر مَی‌کرد

خون در تن قدرسیان به جوش آمده بود

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

تیغت که به سوی مو هراسان برود

چون ناله همه راه خروشان برود

در هر بن موی گم کند راه ای کاش

بر جاده زه گریبان برود

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰

 

چون در جگرت ناوک غم‌بند شود

مگذار که دل به ناله خرسند شود

دریا دریا ز دیده آتش می‌ریز

کان خشک‌نهال ازین برومند شود

۲ بیت
فصیحی هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۹
 
تعداد کل نتایج: ۱۶۹